رساله‏ اى در بررسى اصالت «خطبه‏ البيان» - صفحه 175

شده بودند؛ چنان كه بعضى به الوهيّت يوشع قائل شده بودند و چنان كه آنها در ضلالت و گمراهى‏اند، اينها نيز در ضلالت و گمراهى‏اند.
و گويا منشأ گمراهى ايشان اين شده كه حديث قدسى را شنيدند كه گفت:
كنت كنزا مخفيّا فأحببت أن أُعرف فخلقت خلقا لكي أعرف. ۱
و وجه توهّم ايشان اين است كه چون حق تعالى پيغمبر را خلق كرد كه وسيله‏اى باشد از براى شناسايى خدا؛ پس اين مقصد را از مقصود حقيقى در برده حمل كرده‏اند بر اين معنى فاسد كه شناختن پيغمبر، شناختن خداست؛ پس پيغمبر خداست. و اين سخنها را گفتند و به ما افترا بستند و اين سخنها را نسبت به ما دادند و از براى ايشان است عذاب اليم؛ چنان كه حق تعالى وعده كرده است عذاب اليم را بر كسى كه زنهاى عفيفه را نسبت به زنا بدهد.
و اينكه گمان كرده‏اند كه آنچه وصف كرده‏اند به آن پيغمبر را، آن را از پيغمبر اخذ كرده[ اند] پس صاحب ما، پيغمبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله ‏وسلمبرى است از آنچه به او نسبت داده‏اند. اين است آخر محصول جواب و سؤال مذكور در اين حديث و امام عليه ‏السلام تكرار بسيار در اين مطلب فرمايند از براى تنبيه بر حُمق اين طائفه، و اهتمام در اينكه رفع شبهه از مفضّل بشود.
و از اين باب است حديثى كه در كافى نقل كرده از محمّدبن مارد: قال: قلت: لأبيعبداللّه‏ عليه ‏السلام حديث روي لنا أنّك قلت إذا عرفت فاعمل ما شئت. فقال: قد قلت ذلك. قال: قلت: و إن زنوا و إن سرقوا أو شربوا الخمر؟ فقال لي: إنّا اللّه‏ و إنّا إليه راجعون! واللّه‏ ما أنصفونا أن نكون أخذنا بالعمل و وضع عنهم؛ إنّما قلت إذا عرفت فاعمل ما شئت من قليل الخير و كثيره فإنّه يقبل منك. (۲۴: ج ۲، ص ۴۶۴، ح ۵)
كه مضمون آن اين است كه راوى عرض كرد به خدمت امام عليه ‏السلام كه: از تو روايت كرده‏اند كه گفته‏اى كه همين كه معرفت بهم رساندى، پس بكن هرچه خواهى. پس حضرت فرمود كه: بلى گفتم اين را. راوى گفت: كه گفتم: هرچند زنا بكنند و هرچند

1.در مصادر اوّليّه روايى شيعه اين عبارت يافت نمى‏شود. ظاهرا اوّلين كتابى كه اين عبارت در آن آمده است، مشارق انوار اليقين / ۳۹ مى‏باشد.

صفحه از 177