دزدى بكنند يا شرب خمر بكنند؟ پس حضرت فرمود: إنّا للّه و إنّا إليه راجعون! واللّه كه انصاف ندادند از براى ما! از ما عمل بخواهند و ما را مؤاخذه بكنند به عمل، و از ايشان عمل برداشته شود؟ و من غير اين نگفتم كه هرگاه معرفت بههمرساندى، پس بكن از قليل خير و كثير آن كه نفع آن به تو مىرسد و از تو قبول مىشود؛ يعنى هرگاه معرفت نداشته باشى هيچ عمل نفع نمىبخشد.
و اين مضمون از احاديث بسيار ظاهر مىشود. (نك: 13: ص 432، ح 570؛ 18: ص 186) از جمله كلام اميرالمؤمنين كه مكرّر در خطبهها مىفرمودند و مضمون آن اينكه: اى مردم! دين خود را نگاه داريد، دين خود را نگاه داريد كه گناه كردن در دين، بهتر است از حسنه در غير دين؛ به جهت آنكه گناه با ديندارى آمرزيده مىشود و امّا حسنه در غير دين، قبول نمىشود. (24: ج 2، ص 464، ح 6)
و از جمله احاديثى كه شاهد مطلب است ـ كه اكثر مطالب ائمّه را غلط فهميدهاند و مذاهب فاسده را نسبت به ايشان دادهاند، حديثى است كه از بصائر الدّرجات نقل شده، از حضرت صادق عليه السلام كه گفت: رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلم گفت كه: در شبى كه مرا به معراج بردند، پس وحى رسيد به من از پشت پرده آنچه وحى رسيد و حق تعالى با من سخن گفت. پس از جمله كلامى كه با من گفت اين بود كه گفت: يا محمّد، على است اوّل و على است آخر و على است ظاهر. و على است باطن و على به هر چيز بسيار داناست. پس من گفتم: اى پروردگار من! آيا نيستى تو اين؟ يعنى [اين] صفات تو است. پس فرمود: اى محمّد على اوّل است؛ يعنى اوّل كسى كه از او ميثاق گرفته شد از جمله امامان. و على آخر است؛ يعنى آخر كسى است كه من قبض مىكنم روح او را از امامان؛ و على است دابّة الأرض كه سخن مىگويد با مردم. اى محمّد! على ظاهر است يعنى اظهار مىكنم از براى او جميع آنچه وحى مىكنم به سوى تو؛ نيست از براى تو كه پنهان كنى از او چيزى را. اى محمّد، على باطن است؛ يعنى پنهان كردم من در او سرّى را كه پنهانى رساندم به تو؛ پس نيست ميان من و تو سرّى كه كنار كنم آن را از على و آنچه خلق كردم از حلال و حرام، پس على بسيار داناست به آن. اين است آخر حديث و تو مىبينى الحال غلات و