است؛ اعتماد به توانايى خود در كنار آمدن با چالشهاى زندگى است؛ احساس ارزشمند بودن و شايستهمدارى است.» (5: ص 2) انسانى كه ارزش وجودى خويش را بشناسد، هرگز تن به مذلّت و خوارى نخواهد داد.
تبلور عزّت در حماسه حسينى
واقعه كربلا تجلّىگاه عزّت است. سرور شهيدان همواره در گفتار و كردار خويش، عزّتمدارى را سرلوحه خويش قرار داده بود. ايشان پيش از حركت به سوى كربلا در جواب برادرشان محمّد حنفيّه - كه از او مىخواست براى حفظ جانش با يزيد بيعت كند - فرمود: «أَنَّهُ لَا أُعْطِي الدَّنِيَّةَ مِنْ نَفْسِي أَبَدا: و حقيقت اين است كه هرگز تن به پستى ندهم.» (۱۳: ص ۲۷) عزّت مدارى در كليه شئون قيام كربلا مشهود است؛ زيرا مكتب حسين بر پايه عزّت و كرامت انسانى استوار شده و اساس شكلگيرى آن صيانت و حفاظت از كرامت انسانى است. در تاريخ آمده است آن هنگام كه وليدبن عتبه در مدينه قصد بيعت گرفتن از امام را داشت، امام او را مورد خطاب قرار داد و فرمود: «ما خاندان پيامبر و كانون رسالت هستيم و آستانه ما محلّ رفت و آمد فرشتگان است. دفتر هستى به وسيله ما باز مىشود و صراط كمال به وسيله ما ختم مىگردد يزيد مردى فاسق و شرابخوار، آدمكش و جنايتكار و گستاخ است و مثلي لا يبايع بمثله: شخصى مثل من با فردى مثل او بيعت نمىكند.» (اشتهاردى، ۱۳۷۷، ص ۴۸) عزّتمحورى در جريان حوادث كربلا مشهودتر و قابل لمستر مىشود تا آنجا كه حضرت سيّدالشهدا در منازل گوناگون و در جاى جاى خطبههاى خود بر ذلّتناپذيرى خود تأكيد مىكنند. «همانا زنازاده فرزند زنازاده، مرا بين دو چيز قرار داده: يا مرگ با شرافت و جنگ، يا پذيرفتن ذلّت و خوارى. چه دور است ذلّت از ما، خدا ذلّت را براى ما روا ندارد، و هكذا رسول او و مؤمنان، و دامنهاى پاك و پاكيزه، و شخصيّتهاى والا و جانهاى گرانمايه از اينكه طاعت فرومايگان بر شهادت ارجمندان ترجيح يابد.» (۱۴: ص ۱۳۸) امام عزّتمحورى را در نوع پوشش خود در هنگام شهادت نيز مدّ نظر دارد. آن گونه كه