عزّت‏ مدارى در حادثه عاشورا و تبلور آن در سيره حضرت زينب عليها السلام‏ - صفحه 15

جديدترين دستاوردهاى علم روانشناسى «عامل وراثت، تربيت و محيط در تكوّن و ساختار شخصيّت آدمى نقش بنيادين دارند.» (16: ص 23-33) زينب (س) نيز اقتدار و عزت خويش را در دامان زهرا عليها السلام و از تربيت پدر بزرگوارش به دست آورده بود. «در عين حال، زينب بعد از كربلا با زينب قبل از كربلا متفاوت است؛ يعنى زينب بعد از كربلا يك شخصيّت و عظمت بيشترى دارد.» (25: ص 52) در شب عاشورا، عقيله بنى‏هاشم نگران برادر است، نه به خاطر اينكه محبّت خواهرى او به خروش آمده است، بلكه از اين‏رو كه او آخرين بازمانده آل‏عباست. با وجود اين، با گوش جان پذيراى كلام برادر مى‏شود كه او را مورد خطاب قرار داده مى‏فرمايد: «لايذهبنّ حلمك الشيطان» (۲۳: ج ۴۵، ص ۲)بنابراين وقتى ظهر عاشورا فرامى‏رسد و زينب (س) سيدالشهدا را با آن روحيه قوى مى‏بيند كه دشمنش درباره او مى‏گويد: «هرگز تنها مانده‏اى را نديدم كه فرزندان و خاندان و يارانش كشته شده باشند و با اين حال دلدارتر و شجاع‏تر از حسين عليه السلام باشد.» (15: ص 556) او نيز زينب ديگرى مى‏شود؛ به گونه‏اى كه در غلّ و زنجير اسارت، از آن‏چنان اقتدار و عزّتى برخوردار است كه احدى در مقابل او شخصيّتى ندارد. مهم‏ترين عوامل استواركننده عزت و اقتدار در وجود مقدّس حضرت زينب (س) عبارت‏اند از: توكّل و اتّصال به سرچشمه عزت و اقتدار، صبر در مصائب، شجاعت، حق‏گرايى و بى‏نيازى جستن از خلق.

توكّل و اتّصال به سرچشمه عزّت‏

رودى كه از سرچشمه بگسلد، دير يا زود، رو به زوال و خشكى مى‏نهد. راز ماندگارى و حيات هر چيز ارتباط با منبع و سرچشمه است. سرچشمه عزت حقيقى خداوند عزيز است كه از سر لطف و كرم، دوستان خود را نيز از آن بهره‏مند مى‏گرداند. «عزت از آن خدا و رسول و مؤمنان است.» (منافقون (63)/ 18) زينب(س) هرگز خود را از سرچشمه عزت جدا نكرد؛ به گونه‏اى كه حتّى سخت‏ترين مصائب او را از برپايى نافله شب بازنداشت. امام سجّاد در اين مورد فرموده‏اند: «در آن شب (شب

صفحه از 22