در راستاى تحقق اين عزت و شكوه، امام حسين در شب عاشورا ضمن تبيين رويدادهايى كه در پيش روى خود و خانواده ايشان بود، ايشان را به صبر و بردبارى دعوت فرمود. امام حسين در شب عاشورا خطاب به حضرت زينب (س) مىفرمايد: «خواهرجان با تو سوگندى دارم بر آن وفا كن؛ چون كشته شدم، چهره بر من خراش مكن و بر من واى واى مگو.» (۲۰: ص ۲۱۰) امام در ضمن صحبتهاى خود با اهل حرم، ضمن اشاره به شيوههاى غلط عزادارى (گريبان چاك كردن، خراشيدن صورت و طلب مرگ كردن) اهل بيت خويش را از انجام اين اعمال بر حذر مىدارد و به صبر و توكّل به خدا دعوت مىكند. پرهيز از عزادارى به شيوه متداول زنان عرب، يكى از عواملى است كه عزت و اقتدار اسرا خاصّه حضرت زينب را در برابر دشمنان صد چندان نمود.
حقگرايى و ظلمستيزى
مادامى كه ظلم و ستم بر جامعه حاكم باشد و مناسبات اجتماع بر مبناى خودكامگى و خودكامهپذيرى تنظيم شود، حرمتى براى عزت افراد باقى نمىماند. چنين جامعهاى براى دوام خودكامگى حاكمانش ذليلپرور است. با اين حال، در چنين جوامعى نيز عزت واقعى از آن افرادى است كه خود را به منبع لايزال عزت متّصل نمايند. اينان تقواى الاهى را در پيش مىگيرند كه «هيچ عزّتى بالاتر از تقوا نيست.» (نهج البلاغه، حكمت ۳۷۱) تقواى الاهى نيز آنها را به حقطلبى و حقگرايى سوق مىدهد. «هيچ ناتوانى حق را نگرفت؛ مگر اينكه عزيز و نيرومند شد.» (۲۳: ج ۷۸، ص ۳۷۴) حقگرايى مانع تسليم شدن در برابر فرومايگان مىگردد. از همينرو، سيّدالشهدا معلّم بزرگ عزت و آزادگى مىفرمايد: آگاه باشيد اين فرو مايه (ابن زياد) فرزند فرومايه، مرا ميان دو راهى شمشير و خوارى قرار داده است و هيهات كه ما تن به خوارى دهيم. (10: ج 2، ص 7) زينب(س) نيز كه رشديافته مكتب عزت محور حسين عليه السلام است در برخورد با ابنزياد و يزيد، به گونهاى رفتار مىكند كه هيبت دروغين آنها درهم شكسته