عزّت‏ مدارى در حادثه عاشورا و تبلور آن در سيره حضرت زينب عليها السلام‏ - صفحه 20

شود. مصداق بارز اين نوع عملكرد در برخورد عقيله بنى‏هاشم قابل مشاهده است. در تواريخ نقل شده است كه حضرت زينب (س) هنگام ايراد خطبه در كوفه، به مردم اشاره كرد كه ساكت شوند. همه ساكت شدند. پس از اتمام خطبه ايشان راوى مى‏گويد: «مردم كوفه از استماع اين كلمات در حيرت شده بودند و مى‏گريستند و دستها به دندان مى‏گزيدند. و پيرمردى را همى ديدم كه اشك از چشمش بر روى و موى مى‏دويد و مى‏گفت:

كُهُو لُهُم خَيرُ الكُهُلِ و نَسلُهُم‏إذا عُدَّ نَسلٌ لايَخيبُ و لايَخزَى‏
سالخورده‏هاى شما بهترين سالخورده‏ها و جوانانتان بهترين جوانان هستند كه هيچ‏وقت خوار و ذليل نمى شوند. (21: ص 571) اقتدار و صلابت على‏گونه زينب(س) به گونه‏اى بود كه حتّى آن هنگام كه در لباس يك اسير به ظاهر شكست‏خورده، به ايراد خطبه مى پردازد، دوست و دشمن در برابر عزت و اقتدار او و خاندانش سر تعظيم فرود مى آورند.

شجاعت‏

جنگى نابرابر به پايان رسيده است و زينب(س) داغدار فرزندان و برادران و خويشان خويش گشته است. امّا اين پايان مصيبت نيست كه آغازى است بر ددمنشيهاى دشمنان. تا جايى كه «آن لشكر براى غارت خيمه‏هاى آل رسول و نور ديده بتول بر هم پيشى مى‏گرفتند و حتّى سرپوش زنان را مى‏ربودند.» (20: ص 335) با اين همه، اين پرورش‏يافته خاندان وحى، آن هنگام كه تعدّى و سوء قصد دشمن را به جان امام زين‏العابدين مى‏بيند، چون كوهى استوار در برابر آنها مى‏ايستد و خطاب به آنها مى‏فرمايد: «به خدا او را نخواهيد كشت تا اينكه مرا بكشيد.» (26: ص 371) انبوه مصائب و سختيها خللى در عزم و اراده اين بانوى بزرگ وارد نياورده بود و او همچنان با عزّت و اقتدار در برابر دشمن مى‏ايستد كه: «مؤمن عزيز است و ذليل نيست. مؤمن از كوه نيرومندتر است.» (18: ج 6، ص 179) ايستادگى در برابر دشمن به ظاهر پيروز و دفاع از حق، مستلزم شجاعت است. شجاعت على عليه السلام در كالبد زينب(س)

صفحه از 22