بررسى گوشه‏ اى از جايگاه علمى و مقام روايى بانو زينب كبرى(س) - صفحه 35

شوند و از علم او بهره‏مند گردند. اميرالمؤمنين عليه السلام اذن فرمود و زنها مى‏آمدند و تفسير قرآن مجيد را از زينب(س) فرا مى‏گرفتند. (12: ص 82)
اين اوّلين تجلّى دانش زينب كبرى(س) در جامعه آن روز مسلمانان بود. اجازه اميرالمؤمنين عليه السلام به دانش‏آموز مكتبش براى تفسير قرآن به زنان كوفه، خود بالاترين سند براى بيان جايگاه والاى علم اين بانوست.
پس از آن، بهترين سند در بيان جايگاه رفيع علمى وى، كلام معصوم معاصر او، امام علىّ‏بن الحسين عليه السلام است. امام سجّاد عليه السلام پس از خطبه عمّه بزرگوارش در شهر كوفه مى‏فرمايد: «... أنتِ بِحَمدِ اللَّه عالِمَةٌ غيرُ مُعَلَّمَةٍ وَ فَهِمَةٌ غَيرُ مُفَهَّمَةٍ: تو بحمد اللَّه، عالم آموزگار ناديده و خردمند نياموخته هستى! (۱۴: ج ۲، ص ۳۰۱)
با تكيه بر اين كلام معصوم، بى‏ترديد، مى‏توان گفت زينب كبرى(س) متعلّم به علوم اكتسابى نبوده، بلكه بدون واسطه، علم را دريافت كرده است و اين عجيب نيست؛ چرا كه اين خاندان خزّان علم و معادن حكمت‏اند. نك: زيارت جامعه كبيره) شايد به دليل همين ويژگى است كه برخى معتقدند عقيله بنى‏هاشم داراى علم منايا و بلايا بوده است.۱
نكته ديگر در بيان مقام علمى زينب(س) اين است كه به نظر مى‏رسد، كلام او با يزيد در مورد تعداد كشته‏شدگان سپاه كوفه تكيه بر مقام علمى وى دارد؛ آنجا كه يزيد گفت: «حسين با يارانش به كوفه آمد و ما به آنها تاختيم. آنها در حالى كه به يكديگر پناهنده شده بودند ما همه را كشتيم.» زينب(س) بى‏درنگ فرمود: «اى دروغگو! شمشير برادرم خانه‏اى را در كوفه نگذاشت، مگر اينكه اهل آن گريان‏اند.»۲
با عنايت به اينكه غلوّ و زياده‏گويى در كلام خاندان نبوّت جايى ندارد و دقّت به

1.زينب كبرى، ص ۵۸.

2.خاتون دو سرا، ص ۲۴۰.

صفحه از 44