مادرش روايت مىكرده است.۱ مرحوم طبرسى در اعلام الورى بر اين قول تأكيد مىكند و مىگويد: او از مادرش فاطمه عليها السلام حديث نقل مىكرده است.۲
3. علّامه مامقانى او را از محدّثات شمرده و درباره آن عليا مخدّره نوشته است:
صدوق او را در مشيخه نام برده ... و ابناثير در اسدالغابه او را از صحابه دانسته است ... و من مىگويم:
زَينَبُ، وَ ما زَينَبُ وَ ما ادريكَ ما زَينَبُ! هِيَ عَقيلَهُ بَني هاشِمٍ وَ قَد حازَت مِنَ الصِّفاتِ الحَميدَةِ ما لم يَحزها بَعدَ أُمّها حتّى حقّ أن يقال هي الصدّيقة الصغرى.
زينب! زينب كيست؟! تو چه مىدانى كه زينب كيست؟ او عقيله بنىهاشم است كه در صفات ستوده، برترين است و كسى جز مادرش بر او برترى ندارد؛ تا جايى كه اگر او را صدّيقه صغرى بخوانيم، حق گفتهايم. ۳
4. ابوالفرج اصفهانى، صاحب مقاتلالطالبيّين، در مورد آن حضرت از ابنعبّاس اين گونه مىنويسد:
«حدّثنا عقيلتنا: عقيله ما برايمان روايت كرد.» (8: ص 91)
5. ابناثير نام زينب(س) را در زمره اصحاب رسول اللَّه صلى اللَّه عليه وآله ذكر كرده و درباره او مىگويد: «كانَت زَينَبُ امرَأةٌ عاقِلَة لبيبة جَزلَة... و كلامها ليزيد... مشهور مذكور في التاريخ، و هو يدلّ على عقل و قوّة جنان: زينب زنى عاقل، خردمند و با منطق قوى بود... و سخن او با يزيد، مشهور و مذكور در تاريخ است و اين سخنان دليل بر عقل و قوّت قلب اوست. (5: ج 5، ص 300)
با استناد به احاديث نقل شده از عقيله بنىهاشم و سخن محدّثين و مورّخين بزرگ شيعه و سنّى در مقام روايى آن حضرت، مىتوان گفت اين بانوى بزرگ ، جزء
1.زينب كبرى، علامه نقدى، ص ۵۷.
2.اعلام الورى، ص ۲۹۴.
3.تنقيح المقال، ج ۳، ص ۷۹.