صوفيّه و شيعه به سبب دانش عرفانى، بلاغت و شجاعت، از شهرت برخوردار است. وى به ويژه در مصر، داراى احترام عميقى است و آنان وى را مادر خاندان هاشمى و همه مصريان مىدانند.
منابع اوّليّه به نقش وى در نبرد كربلا و ادامه آن ماجرا اشاره دارند. وى كه در حوالى سال 630 ميلادى [ برابر با 11 هجرى قمرى] ديده به جهان گشود با پسرعمويش عبداللَّهبنجعفر ازدواج كرد و از او صاحب پنج فرزند شد و سپس از وى طلاق گرفت. به گفته نويسنده مصرى، عايشه عبدالرحمن (مشهور به بنت الشاطى)، [ حضرت] زينب از آغاز ملازم برادران خود بود و از همان كودكى، نقش مادرى را براى آنان ايفا مىكرد. وى غالباً به عنوان «قهرمان كربلا» شناخته مىشود؛ زيرا جان خود را به خطر انداخت تا جان برادرزادهاش [ حضرت امام ]علىّبن الحسين [ عليه السلام] را نجات دهد و سرانجام او را نجات داد. و نيز باقىمانده زنان واقعه كربلا را از خطر رهانيد. وى در دمشق در حضور حاكم اموى، با سخنرانى آتشين و بليغ خود، خليفه را به سكوت واداشت و اين در حالى بود كه زنان واقعه كربلا به عنوان اسرا به شام برده شده بودند.
آن حضرت پس از ورود به مصر، همواره، مورد تكريم بود و از ضعفا حمايت مىكرد و حاكم وقت مصردر كارها با ايشان مشورت مىنمود. مصريان بر اين اعتقاد هستند كه [ حضرت] زينب به همراه [ امام] حسين [ عليه السلام] و فقيهِ بزرگ، شافعى، از منزلتى رفيع در عرش برخوردارند و مشكلات حاجتمندان را برآورده مىسازند. البتّه همه مورّخان اعتقاد ندارند كه [ حضرت] زينب [ عليها السلام ]به مصر آمده باشد؛ زيرا مقبره ايشان در قرن شانزدهم ميلادى [ دهم هجرى ]توسّط شعرانىِ صوفى مسلك كشف شد.
در بررسى هر دو مقاله بالا بايد گفت:
اوّلاً هر دوى آنها كوتاهاند و اوّلى كوتاهتر از دومى است؛ در حالى كه براى اداى حق مطلب بايد بيش از اين مقدار درج مىشد.
دوم آنكه هر دو مدخل از ضعفهايى برخوردارند كه نوعاً در آثار غربيان در حوزههاى دانشها و تاريخ اسلامى مشهود است و شايد يكى از مهمترين اين