تعليقات آيت ‏اللَّه جعفرى بر اصول كافى، شانزده باب از كتاب الحجّه‏ - صفحه 55

بلكه موضوع بسيار ساده‏تر از آن است.
موضوع دوم در مورد شيوه‏هاى نزول وحى بر پيامبر است. اين مطلب به دو راه و شيوه قابل تفكيك است؛ يكى اينكه مستقيماً به او نازل شده باشد، مانند حالتى كه آيات قرآن نازل شده است. يا اينكه خداوند در پيامبر، يك نيرو يا ظرفيّت خاص، جهت درك حقايق و امور جهان (بدون هيچ اشتباه) ايجاد كرده كه او در هر شرايط و براساس نياز مردم و موقعيّت (پيش آمده) بداند انجام چه كارى ضرورى است. اين نوع دوم ذاتاً مرتبط به خلوص و عصمت پيامبران و امامان است. و به معناى حكم (قضاوت) و علم (دانش) برمى‏گردد (همان‏گونه كه در قرآن بدان اشاره شده است؛ مثال: (و لمّا بلغ أشدّه و استوى، آتيناه حكماً و علماً.) (قصص (۲۸)/۱۴) يا آنجا كه قرآن در مورد حضرت يوسف عليه السلام مى‏فرمايد: (و لمّا بلغ أشدّه آتيناه حكماً و علماً. (يوسف (۱۲)/۲۲) در مورد پيامبر صلى اللَّه عليه وآله آيات مرتبط با اين‏گونه از دستورهاى الاهى در احاديثِ اين فصل ذكر شده‏اند. معناى تأديب (آموزش و تربيت در تكامل اخلاقى) كه از جانب خداوند به پيامبر داده شده و در اينجا ذكر شده، دقيقاً چيزى است كه به توضيح آن پرداختيم، كه آن‏گاه كه به كمالش رسيد، به پيامبر اجازه داده شد تا به تربيت ديگران بپردازد و در جامعه نيز آن را اعمال كند.
بنابراين (در احاديث اين فصل) هرجا كه ديديم دستورها بر دو نوع‏اند (يكى از جانب خداوند و ديگرى پيامبر)، معنا - چنان‏كه توضيح داديم - اين است كه يك دسته از دستورها به‏طور مستقيم، از جانب خداوند آمده است و دستورهاى ديگر كه از جانب پيامبر و براساس درك كامل و بى‏كم و كاست ايشان از حقيقت، صادر شده است (يعنى سنّت او؛ همانند تفاوت بين فرض اللَّه يعنى آنچه خدا واجب كرده و سنّت پيامبر يعنى آنچه پيامبر تحقق بخشيده است.) بنابراين، هر دو در حقيقت، هداياىِ (نعمت) خداونداند و توسّط او خلق شده است.

صفحه از 72