تعليقات آيت ‏اللَّه جعفرى بر اصول كافى، شانزده باب از كتاب الحجّه‏ - صفحه 66

شد؟ پاسخ اين است كه جامعه مسلمانان در آن زمان، آن گونه كه بايد، بنيانش محكم و ثابت نشده بود تا بتواند با حوادثى كه پيش مى‏آيد، مواجه شود. امّا دين آن قدرها هم ضعيف نبوده، بنابراين دچار بحران مى‏شده است. در آن زمان، رهبرى از امام بحقّ سلب شده بود؛ در نتيجه، قادر به مواجه با موقعيّتهاى پيش‏آمده نبود.
* ص 389 - باب الإشارة و النصّ على الحسين‏بن عليّ عليهما السلام، ح 2، ذيل «يا قنبر»:
قنبر دربان بوده است.
* ص 399 - باب الإشارة و النصّ على عليّ‏بن الحسين عليهما السلام، ح 4، ذيل «فلمّا صلّى المغرب»:
بعد از نماز مغرب، آن گاه كه تاريكى چيره مى‏شده، جلسه به پايان مى‏رسيد و مردم پراكنده مى‏شدند. سپس غياب برادران ابوجعفر، اين امكان را فراهم مى‏آورده تا پدرشان از ابوجعفر، پرسشهايى را كه در دنباله حديث آمده است، بپرسد.
* ص 401 - باب الإشارة و النصّ على أبي‏جعفر عليه السلام، ح 1، ذيل «... أخرج سفطاً»:
سَفَط: بافته‏اى از جنس كلكهاى درخت خرما، جهت پوشش سينه.
* ص 403 - همان باب، ح 3، ذيل «كتب إلى ابن‏حزم»:
ابوبكربن محمّد عمروبن حزم انصارى (738/120-657/37)، از سال‏706/87 قاضى مدينه بود كه عمربن عبدالعزيز، هنگامى كه حاكم مدينه بود، او را به سمت قضاوت برگزيده بود. آن گاه كه عمربن عبدالعزيز خليفه شد، ابن‏حزم را به عنوان حاكم مدينه منصوب كرد. (الطبرى، ج 2، ص 1452 و 1437 و 1372-1375 و 1346 و 1305 و 1255 و 1191، ج 3، ص 2460؛ ابن‏الاثير، ج 5، ص 55-67؛ تهذيب التهذيب، ج 12، ص 38-40)
* ص 408 - همان باب، ح 7، ذيل «ليس كلّ إمام هو القائم بعد الإمام الذي كان قبله»:
از اين حديث پيداست كه «القائم» دو معنا دارد: يكى آنكه با شمشير برمى‏خيزد تا عدالت را برپا دارد. با اين معنا، او تنها و تنها حضرت مهدى عليه السلام است. ديگرى

صفحه از 72