به جاى اين جمله به اين عبارت مىرسيم:
«آيا اصل من و اصل او يكى نيست؟» (نك: كتاب ارشاد، ترجمه انگليسى، ص 438؛ اعلام الورى، ص 289؛ بحار، ج 48، ص 18-19)
* ص 418 - همان باب، ح 13، ذيل «أبي أيّوب النحويّ»:
النحوى، اشتباه قرائى از «خوزى» است. ضبط «الخوزى» به درستى در منابعى آمده است؛ مانند: الطوسى، الغيبه، ص 119؛ ابنشهر آشوب، المناقب، ج 4، ص 320؛ طبرسى، اعلام الورى، ص 290 (كه او نيز به نقل از كلينى، آن را ذكر كرده است) همچنين نك: البحار، ج 47، 3؛ مرآت العقول، ج 3، ص 337. اين فرد، سليمانبن ابىسليمان (مَخلَد يا داوود)، ابوأيّوب الخورمى الموريانى، شخصيّت برجستهاى در آغاز خلافت خليفه عبّاسى است. او وزير ابوجعفر المنصور (تولّد 714/95- حكومت 775/158-754/136) دومين خليفه عبّاسى بوده است. او به شدّت، به منصور نزديك بوده است تا آنجا كه تاريخنويسان او را «الغالب عليه» مىنامند؛ يعنى «كسى كه خليفه در قدرتش بوده است.»
علاوه بر اين، او مسئول نگارش مهمترين نامههاى منصور بوده است. معهذا، او به تدريج، مورد بىلطفى قرار گرفت و در سال 770/153، او و برادرش خالد، زندانى و شكنجه شدند و تمام اموالشان نيز ضبط شد و در سال 771/154 منصور هر دو برادر را مورد مجازات قرار داد و دستور داد پسرش المهدى، پسران خالد را دستگير دستها و پاهايشان را جدا كند و بعد نيز سرشان را بِبُرد. (الطبرى، ج 3، ص 421 و 418 و 372 و 370 و 291 و 283-284 و 273 و 208 و 134 و 111-108 و 101؛ ابناثير، ج 5، ص 609-612؛ ابنكثير، ج 10، ص 111 و 109-110؛اليعقوبى، ج 2، ص 389؛ المسعودى، ج 6، ص 165-166؛ ابنخليكان، ج 2، ص 410-414)
* ص 419 - همان حديث، ذيل «هذا كتاب محمّدبن سليمان»:
اين فرد محمّدبن سليمانبن علىّبن عبداللَّهبن عبّاس (789/173-740/122)،