خداى عزّوجلّ به او فرمود: آنان فرزندان تو هستند.
شيخ مفيد در توضيح اين قسمت از روايت مىنويسد:
خداوند خواست با اين كار، زيادى فرزندان آدم عليه السلام و پر شدن آفاق توسّط آنان را به حضرت آدم عليه السلام نشان دهد و او را آگاه كند كه نسل او در كثرت، مانند ذرّاتى خواهند شد كه مىبيند. خداوند با اين كار، قدرت خويش را به او شناساند و اتّصال نسل و كثرت آن را به او بشارت داد.
ايشان سپس ادامه روايت را - كه بيانگر اختلاف ذرّيّه در داشتن نور و ظلمت است - نقل مىكند و مىگويد: «مراد از نور، ايمان و اطاعت و مراد از ظلمت، كفر و معصيت است.» پس از آن مىنويسد:
فأنبأه اللَّه تعالى بما يكون من ولده و شبّههم بالذرّ الذي أخرجه من ظهره و جعله علامة على كثرة ولده. و يحتمل أن يكون ما أخرجه من ظهره أصول أجسامِ ذرّيّته دون أرواحهم. (14: ص 45)
خداوند متعال او را به امورى كه از اولادش واقع مىشود، خبر داد و آنها را به ذرّاتى تشبيه كرد كه از پشت او بيرون مىآورد و آنها را علامت كثرت فرزندان آدم عليه السلام قرار داد. و احتمال مىرود آنچه از پشت آدم عليه السلام خارج كرده است، اصول بدنهاى ذريّه او بوده باشند نه ارواحشان.
بر مبناى اين بيان، شيخ مفيد با احتمال مىپذيرد كه خداوند متعال، پس از خلق آدم عليه السلام، از پشت او ذرّاتى را بيرون آورده است. امّا وى رابطه آن ذرّات با فرزندان حضرت آدم عليه السلام را - كه در اين دنيا به تدريج تا قيامت بيرون خواهند آمد - به روشنى، بيان نكرده است. فقط احتمال مىدهد كه مراد از آن ذرّات، مادّه اصلى همين ابدان دنيوى فرزندان آدم عليه السلام باشد كه خداوند متعال در آنجا - به جهت برخى حكمتها - از پشت آدم عليه السلام بيرون آورده است. وى تصريح مىكند كه آن ذرّات به هيچ وجه روح نداشتند و بين آنها و روحشان تعلّقى صورت نگرفته بود. او در ادامه مىنويسد: