فأمّا الأخبار التي جاءت بأنّ ذرّيّة آدم عليه السلام استنطقوا في الذرّ فنطقوا، فأخذ عليهم العهد فأقرّوا، فهي من أخبار التناسخيّة؛ و قد خلطوا فيها و مزجوا الحقّ بالباطل. (همان: ص 46)
امّا رواياتى كه آمده است كه ذريّه آدم عليه السلام در عالم ذرّ به سخن گفتن خوانده شدند، پس آنان سخن گفتند، و عهد از آنها گرفته شد و اقرار كردند، اين روايات از روايات اهل تناسخ است كه در روايات خلط كردهاند و حق را به باطل آميختهاند.
پس به اعتقاد شيخ مفيد، در عالم ذرّ تنها ذرّاتى از پشت آدم بيرون آمدند كه خداوند آنها را در كثرت، شبيه ذرّيّه حضرت آدم قرار داده است يا اينكه آنها اصل مادّه ذرّيّه حضرت آدم بودهاند. وى معتقد است كه آن ذرّات، موجوداتى بىجان بودند و هيچگونه شعور، آگاهى و عقل نداشتند. از نظر وى، شكلگيرى انسان به صورت كامل، از نطفه آغاز مىشود و در رحم مادر سير تكاملى خود را طى مىكند و بعد از اتمام چهار ماهگى، روح در آن دميده مىشود.
آنچه باعث تأويل روايات از سوى شيخ مفيد شده، شبهه تناسخ است؛ چراكه به زعم وى، اگر ذرّات بدنى انسانها در عالم ذرّ، روح و شعور و عقل داشته و مورد تكليف قرار گرفته باشند و سپس همان روح در اين دنيا به جنين چهار ماهه تعلّق پيدا كند، اين مطلب همان سخن اهل تناسخ خواهد بود كه از نظر ادلّه عقلى و نقلى مردود است.
البتّه اگر بگوييم بدن ذرّى كه روح به آن تعلّق گرفته، غير از بدنى باشد كه در اين دنيا از نطفه شكل مىگيرد، در اين صورت، عقيده به تناسخ مصداق مىيابد؛ امّا بر اساس رواياتِ عالم ذرّ، ارواحى كه دو هزار سال پيش از ابدان خلق شدهاند، در عالم ذرّ با بدنهاى ذرّى تركيب مىشوند و بعد از امتحان و تكليف و بستن عهد و ميثاق و اقرار، مجدّداً به پشت آدم منتقل شده و بعد از جريان در صلبها و رحمها، در نهايت، مراحل رشد و تكامل خود را در صلب نهايى طى مىكنند و بعد وارد رحم