انسان در عالم ذرّ آراء و اقوال - صفحه 79

آخر مى‏شوند. تا اينكه روح ديگرى به عنوان «روح العقل» يا «روح الحياة و البقا» در آنها دميده مى‏شود و پس از سپرى شدن ايّام جنينى، به دنيا قدم مى‏گذارند.
روح بعد از تركيب با بدن ذرّى، در هيچ يك از اين مراحل، از آن بدن جدا نمى‏شود و انسانِ مركّب از روح و بدن، همواره در صلبها و رحمها جريان مى‏يابد. بنابراين، در تمام اين مراحل، روح به يك بدن تعلّق دارد و در دنيا بدن جديدى براى آن ايجاد نمى‏شود؛ بلكه همان بدن ذرّى در دنيا رشد مى‏كند و تكامل مى‏يابد. در نتيجه، نسبت تناسخ به روايات عالم ذرّ هرگز با محتواى آنها تطبيق نمى‏كند.
به نظر مى‏رسد اين نسبت، به جهت عدم دسترسى مرحوم مفيد به همه روايات اين بحث بوده است. البتّه ديدگاه غالب در عصر شيخ مفيد درباره نقش عقل در امور اعتقادى را نمى‏توان در اين اظهار نظر بى‏تأثير دانست. به جهت همين ديدگاه ايشان آيه ذرّ را از باب مجاز و استعاره مى‏داند. ايشان عقيده دارد كه مراد از عهد بر ربوبيّت خداى تعالى بعد از آمدن به دنيا، با اكمال عقل و دلالت به آثار صنع الاهى صورت مى‏گيرد؛ گواه گرفتن آنان بر خودشان، همان اِشهاد آثار صنع خداوند در نفوس خود آنهاست؛ «قالوا بلى» عبارت است از اقرار به ربوبيّت كه با ديدن آثار صنع الاهى در نفوس خود مى‏يابند. عقل، آنان را به اثبات مصنوعيّت و حدوث خودشان الزام مى‏كند؛ در نتيجه، التزام به مُحدِث و صانع را بر عهده آنان مى‏نهد. و آن‏گاه كه توان مقابله با ادلّه عقلى حدوث و مصنوعيّت رانداشتند، مانند كسانى مى‏شوند كه مى‏گويند: «بلى شهدنا» آرى شهادت مى‏دهيم. (همان: ص 48)
بدين ترتيب، از نظر شيخ مفيد، عالم ذرّ، سخن گفتن خداى تعالى با انسانها و اخذ عهد و ميثاق و معرفت انسانها نسبت به خداى تعالى در آن عالم، هيچ واقعيّتى ندارد و جز آنچه انسانها در اين دنيا به عقول خود درك مى‏كنند، امر ديگرى در كار نيست. اين در حالى است كه به دلالت روشن آيه كريمه، فرزندان آدم عليه السلام پيش از قدم نهادن به اين دنيا، در جايى ديگر به صورت ذرّاتى كوچك موجود شده‏اند؛

صفحه از 91