خداوند متعال با همه آنان سخن گفته است و آنها سخن خدا را شنيده و به او پاسخ دادهاند و در آنجا، از اين انسانها اقرار و عهد و پيمان گرفته شده است. روايات نيز در اين باب، تفاصيل بيشترى ذكر كردهاند.۱
ايشان اين مطلب را در «المسائل العكبرية» به صورت روشنترى بيان مىكند و مىنويسد:
إنّ الآية... ليست متضمّنة أخذها [ أي ذريّة آدم] من ظهر آدم على ما تخيّله فريق من الناس. و الذي أخذه اللَّه من ذرّيّة آدم، هو العهد. و أخذ العهد منهم بإكمال عقولهم وإلزام أنفسهم، دلالة حدوثهم والحجّة عليهم بالربوبيّة، و ذلك هو الإشهاد لهم على أنفهسم. و إخباره عنهم بأنّهم قالوا: بلى، مجاز في الكلام؛ يفيد أنّهم غير منكرين آثار الصنعة فيهم و قيام الحجّة عليهم لبارئهم بالإلهيّة والتوحيد و...
در آيه... نيامده است كه خداوند، ذرّيّه آدم عليه السلام را از پشت او گرفت؛ بنابر آنچه گروهى اين گونه پنداشتهاند. بلكه چيزى كه خداوند از فرزندان آدم عليه السلام گرفت، عهد و پيمان است. گرفتن پيمان از آنها، به واسطه كامل كردن عقلها و خردهايشان و به الزام نفوسشان و به خاطر دلالت حدوثشان و اتمام دليل بر آنها به ربوبيّت خدا صورت گرفته است. گواه گرفتن از آنها بر نفوس خودشان امرى غير از اين نيست و «بلى» گفتن آنها مَجاز در كلام است. اين دلالت مىكند كه آنان منكر آثار صنع خدا در وجودشان نيستند و قيام حجّت به الوهيّت و توحيد خدايشان، مورد قبول آنهاست....
پس - چنان كه پيش از اين گفتيم - در نظر مرحوم شيخ مفيد، عالمى به نام عالم ذرّ وجود نداشته است و تمام فرزندان حضرت آدم عليه السلام تا قيامت، از پشت او واقعاً خارج نشدهاند و خداوند متعال فرزندان را در كنار آباء و اجدادشان به خطاب حضورى، مخاطب نساخته و مستقيماً با آنان سخن نگفته است و از آنها بر ربوبيّت
1.در شمارههاى پيشين سفينه در اين موضوع سخن گفتهايم.