پشت او جاى بحث و گفتگو دارد. زيرا روشن است كه بيرون آوردن ذرّيّه فرزندان آدم از پشت آنها، هيچ منافاتى با بيرون آوردن همه فرزندان آدم تا قيامت از پشت او ندارد، زيرا در هر دو صورت، همه فرزندان آدم عليه السلام تا قيامت در آن عالم بيرون آمده و حاضر شدهاند؛ ولى در يكى كيفيّت اخراج ذرّيّه بيان شده و در ديگرى بيان نشده است. بله، اگر در آيه شريفه مىفرمود: «خداوند ذرّيّه حضرت آدم را از پشت او بيرون آورد»، ممكن بود توهّم شود خداوند فرزندان بلافصل او را از پشت او بيرون آورد، نه همه فرزندان او را تا قيامت.
4. شيخ طوسى (م 460)
ايشان در تفسير آيه ذرّ، ابتدا از قول بلخى و رمّانى، گزارش مىكند كه به اعتقاد آن دو، مراد از فرزندان آدم در آيه كريمه، كسانىاند كه به بلوغ مىرسند و منظور از اخراج ذرّيّه فرزندان آدم، اخراج تدريجى آنها در اين دنياست و شهادت و گواه گرفتن از آنها بر خودشان، عبارت است از اكمال عقول ايشان و نصب دلايل ربوبيّت خويش و ارسال رسولان خويش بر آنها، تا در روز قيامت، نگويند ما از اين امر در غفلت بوديم.
سپس از جبّايى نقل مىكند كه منظور از اخذ ذرّيّه فرزندان آدم، خلق آنها در پشت پدران، سپس قرار دادن در ارحام مادران و سير آنها در مراحل خلقت است. منظور از گواه گرفتن آنان بر خودشان نيز به هنگام بلوغ و كمال عقل و رسيدن به معرفت خداست. بر اساس نظر جبّائى «ألست بربّكم» كلام خداست كه به واسطه پيامبران به آنها القا مىشود و «قالوا بلى» به خاطر آن است كه آنان خدا را شناختهاند و به او اقرار مىكنند. امّا براساس بيان ايشان، روايتى كه مىگويد خداوند فرزندان آدم را از پشت او بيرون كشيد و آنها را بر خودشان گواه گرفت در حالى كه ذرّهاى بيش نبودند، درست نيست؛ زيرا معلوم است كه در اين دنيا بر اطفال حجّت وجود ندارد؛ پس چگونه حجّت بر موجودات ذَرّى تمام باشد؟ و چگونه ممكن است