انسان در عالم ذرّ آراء و اقوال - صفحه 91

روايات عقل خوانده مى‏شود، به هيچ وجه، بر عقل فلسفى و عرفانى منطبق نمى‏شود. در فلسفه، مراد از عقل موجودى بسيط و مجرّد است كه تمام موجودات را به اجمال در بر مى‏گيرد و همه موجودات به وجود عقلى در عقل موجودند. به همين جهت گفته مى‏شود: «بسيط الحقيقة كلّ الأشياء وليس بشي‏ء منها». امّا در لسان روايات، عقل، نورى است كه خوبى و بدى، زشتى و زيبايى و حقّ و باطل به واسطه آن ادراك مى‏شود. ذات عقل، هيچ امرى در حقيقت خود ندارد. نه چيزى از او به وجود مى‏آيد و نه چيزى در او وجود پيدا مى‏كند. اشياء در جايگاه خود به واسطه آن شناخته مى‏شوند. پس كشف عقل به واسطه وجود صورت عقلى اشياء در آن نيست. بنابراين، انطباق عالم ذرّ به عالم عقول - كه ساخته ذهن بشر است - درست نيست و تفسير بمالايرضى صاحبه مى‏باشد. و هيچ كسى حق ندارد كلام ديگرى را بدون دليل، به معنايى حمل كند كه روح صاحب كلام هم از آن خبر ندارد.
تا اينجا آراء و اقوال عالمان و انديشمندان شيعى تا قرن هشتم - كه درباره عالم ذرّ بحث كرده و درباره آن نظر داده‏اند - بر اساس تتبّع ما تمام شد. ممكن است عالمانى در اين ميان باشند كه در خصوص عالم ذرّ مطالبى داشته باشند و ما به آن دست نيافته باشيم؛ امّا مهم آن است كه بتوانيم گزارشى از آنچه در دسترس داشتيم، ارائه دهيم تا سير تاريخى آن را هم بتوانيم به صورت دسته‏جمعى ببينيم.

فهرست منابع‏

1. قرآن كريم.
2. آملى، سيّد حيدر. المحيط الاعظم والبحر الخضم في تأويل كتاب اللَّه العزيز المحكم. تحقيق: سيّد محسن الموسوى التبريزى. المعهد الثقافى نور على نور، 1428 ق.
3. ابن طاووس. على‏بن موسى‏بن جعفربن محمّدبن محمّد. سعد السعود للنفوس. تحقيق: مركز

صفحه از 91