گزارش حضرت زينب از رويداد كربلا و مقدّمات و پيامدهاى آن‏ - صفحه 94

مى‏فرمايد:
هان اى بزرگان! كدام يك از شما تخت او (بلقيس) را پيش از آنكه آنان (بلقيس همراهانش) گردن نهاده نزد من آيند، برايم مى‏آورد؟ بزرگى از بزرگان جن عرض مى‏كند: من، پيش از آنكه از جايت برخيزى، آن را مى‏آورم. در اين هنگام، كسى كه دانشى از كتاب نزدش بود، گفت: من آن را پيش از آنكه چشم برهم بزنى، مى‏آورم.(نك: نمل (27) / 38 - 40)
آن كس كه چنان قدرت‏نمايى كرد، وصىّ و جانشين حضرت سليمان، جناب آصف‏بن برخيا بود.
امام هادى عليه السلام در بيانى آسمانى، در توضيح اين ماجرا مى‏فرمايد:
حضرت سليمان از آنچه آصف‏بن برخيا بدان معرفت داشت (كه به آن وسيله توانست چنان كند) ناتوان نبود؛ ولى مى‏خواست به امّت خود - كه شامل جنّ و انس بود - بشناساند كه حجّت پس از خودش، جناب آصف است.(تحف العقول، ص ۴۷۸؛ بحارالانوار، ج ۱۰،ص ۳۸۶)
اين داستان را از آن‏رو آورديم تا بگوييم گاهى چنان است كه امامان معصوم عليهم السلام براى نماياندن مقام والاى بعضى از برگزيدگان، كارى شبيه آنچه را جناب سليمان انجام داد، انجام مى‏دهند.
يكى از ويژگيهاى حضرت زينب عليها السلام همان است كه امام همام، حضرت سجّاد عليه السلام خطاب به آن بانو فرمود:
وَ أَنْتِ بِحَمْدِ اللَّهِ عَالِمَةٌ غَيْرُ مُعَلَّمَةٍ فَهِمَةٌ غَيْرُ مُفَهَّمَةٍ.
سپاس خداى را كه شما دانشمندى هستيد كه كسى به شما دانش نياموخته و فهيمى هستيد كه كسى شما را فهيم نكرده است.

يعنى دانش حضرت زينب برگرفته از افراد معمولى نبود و فهمى كه آن عزيز دارا بود، با تفهيم ديگران حاصل نشده بود. هر آنچه حضرت زينب مى‏دانست، خوشه‏هاى زرّينى بود كه از خرمن بى‏كران علم آسمانى پدر و مادر گرامى‏اش برگرفته بود.

صفحه از 104