گزارش حضرت زينب از رويداد كربلا و مقدّمات و پيامدهاى آن‏ - صفحه 95

درباره روايت‏

روايتى كه اينك مى‏آوريم، بيانگر ماجرايى است كه امام سجّاد عليه السلام با نقل آن، اراده فرموده است تا جلوه ديگرى از دانش عمّه گرامى‏اش را نشان دهد؛ همچنان كه حضرت زينب، خود، از امّ‏ايمن گزارشى نقل مى‏كند كه خود، نسبت بدان آگاه‏تر است. و اين به جهت اتمام حجّت بر كسانى است كه در آينده اين خبر را مى‏خوانند و امّ‏ايمن را - از آن رو كه خدمتكار پيامبر بوده - نسبت به اسرار زندگى پيامبر، آگاه‏تر از حضرت زينب مى‏دانند كه در آن زمان، در سنّ كودكى بوده است. امام سجّاد عليه السلام به خاطر علم وهبى الاهى امامت، خود، آن ماجرا را مى‏داند؛ امّا به خاطر بيان مقام والاى حضرت زينب يا مصلحتى ديگر كه نمى‏دانيم، ماجرا را به نقل از ايشان گزارش مى‏فرمايد.
اين روايت، در كتاب كامل الزيارات، نوشته محدّث بزرگوار قرن چهارم، جعفربن محمّدبن قولويه، باب 88 و به نقل از آن، در بحارالانوار، ج 45، ص 179-183، حديث 30 آمده است. راوى حديث، قدامةبن زائده است كه حديث را از پدرش زائده نقل مى‏كند. زائده، با اينكه در دستگاه حكومتى جايگاهى داشته، به حضور امام سجّاد عليه السلام مى‏رسيده است. اينك حديث را به نقل از زائده مى‏خوانيم تا با گوشه‏اى از زندگى و كمالات حضرت زينب آشنا شويم كه تاكنون كمتر بازگو شده است.
البتّه جاى‏جاىِ اين حديث شريف - كه سرشار از نكات مهم و حقايق والاست - بايد توضيح و تحليل شود كه اين كار مهمّ در فرصت كوتاه نويسنده، مقدور نيست و به زمان ديگر موكول مى‏شود. عنوان‏بندى فرعى متن حديث از سوى نگارنده و براى تسهيل در تقسيم مطالب انجام شده است.

صفحه از 104