گزارش حضرت زينب از رويداد كربلا و مقدّمات و پيامدهاى آن‏ - صفحه 99

سخنان پيامبر خطاب به اميرالمؤمنين عليه السلام‏

پيامبر صلى اللَّه عليه وآله خطاب به اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: برادرم و حبيبم! در اين مجلس، چنان خشنود شدم كه تاكنون آن گونه مسرور نشده بودم. شما را مى‏نگريستم و حمد و سپاس خداوندى را بر نعمتى كه به خاطر جمع شما بر من ارزانى فرموده بود، به جاى مى‏آوردم.
در آن حال سپاس و ستايش، جبرئيل بر من فرود آمد و گفت: اى محمّد! خداوند از آنچه در دل تو گذشت آگاه شد و سرور و شادمانى تو را به خاطر داشتن برادرى چون على و دخترى مثل فاطمه و فرزندانى چون حسن و حسين، دانست. خداوند نعمت را بر تو كامل كرد و دهش و بخشش خويش را بر تو گوارا فرمود. اين لطف و كرامت بدين سان بر تو ارزانى شد كه:
- آنان و فرزندان و دوست‏داران و شيعيانشان را با تو در بهشت برين جاى دهد.
- ميان تو و ايشان در بهشت جدايى نيفكند.
- همان گونه كه تو حيات جاودانه بهشتى مى‏يابى، آنان نيز به همان سان، حيات جاودانه بهشتى خواهند يافت.
- هر چه از نعمتهاى ماندگار به تو ارزانى و عطا شود، به آنان نيز همان عطا مى‏شود.
- خداوند آن قدر به تو و ايشان عطا مى‏فرمايد كه راضى و خشنود شويد و حتّى بالاتر از رضايت و خشنوديتان به شما عطا مى‏كند.
البتّه تمامى اين نعمتها و دهشها در پى بلاها و دشواريهاى زيادى خواهد بود كه در اين دنيا به آنان مى‏رسد. شگفت آنكه اين بلاها و ناراحتيها به دست مردمانى انجام مى‏گيرد كه خود را به دين تو منسوب مى‏كنند و خود را از امّت تو مى‏پندارند؛ در حالى كه از خدا و از تو برى و بسى دورند. آن مردمان نابكار با ضربات شلّاق و شمشير، به جان اين برگزيدگان خداوند مى‏افتند و آن عزيزان را به قتل مى‏رسانند.

صفحه از 104