تجزيه و تحليل ادبى خطبه حضرت زينب (س) در كوفه‏ - صفحه 120

وجود كوفيان احاطه پيدا كرده است و چون «مستعارمنه» حذف شده است، استعاره «مكنيّه» محسوب مى‏گردد. از سوى ديگر، چون در اصل تشبيه در برابر «مشبّه‏به» با دو «مشبّه» مواجه هستيم، به اعتبار تعدد طرفين، «تسويه» ناميده مى‏شود.
به عبارت ديگر، نحوه اجراى استعاره در عبارت فوق به اين صورت مى‏باشد: «الذلّة و المسكنة كالطين يضرب على الحائط أو القبّة؛ خوارى و بيچارگى بسان خاك چسبنده‏اى است كه بر ديوار يا گنبد كوبيده مى‏شود تا بر آن احاطه يابد و باعث قوام ديوار يا گنبد گردد؛ چرا كه استعاره در اصل، تشبيهى است كه يكى از طرفين آن حذف شده باشد. به همين اعتبار در اصل معنا بعد از «اجرا» تشبيه «تسويه» مى‏باشد.
ويلكم يا أهل الكوفة! أتدرون أيّ كبد لرسول اللَّه فريتم؟ و أيَّ كريمة له أبرزتُم؟
اى واى بر شما مردم كوفه! آيا مى‏دانيد كه چه جگرى از پيامبر صلى اللَّه عليه وآله را قطعه قطعه كرديد؟ و كدام دختر او را مورد تماشاى ديگران قرار داديد؟

«تفريه» در لغت به معناى قطعه‏قطعه كردن و پاره‏كردن گوشت است. حضرت زينب (س) با اين استفهام - كه در معناى توبيخ به كار رفته است، به سرزنش كوفيان مى‏پردازند؛ چرا كه آنان پيكر مطهر امام حسين عليه السلام را تكّه‏تكّه كردند و با شمشيرها و نيزه‏ها تا جايى كه توانسته بودند به آن حضرت عليه السلام ضربه زدند.
«كبد» در اين جمله «استعاره» است. زيرا حضرت زينب(س)، امام حسين را به كبد پيامبر صلى اللَّه عليه وآله تشبيه مى‏كنند و نوع استعاره نيز «مصرّحه» مى‏باشد. به صورت كلّى، اين جمله تعريضى بر اعمال كوفيان است. زيرا آنان با كشتن امام حسين عليه السلام گويى جگر پيامبر صلى اللَّه عليه وآله را آتش زدند و با اين حال، خود را مسلمان مى‏خواندند.
از سوى ديگر، اين كافران مسلمان‏نما با اسير كردن دختران اهل بيت عليهم السلام به

صفحه از 125