وجود كوفيان احاطه پيدا كرده است و چون «مستعارمنه» حذف شده است، استعاره «مكنيّه» محسوب مىگردد. از سوى ديگر، چون در اصل تشبيه در برابر «مشبّهبه» با دو «مشبّه» مواجه هستيم، به اعتبار تعدد طرفين، «تسويه» ناميده مىشود.
به عبارت ديگر، نحوه اجراى استعاره در عبارت فوق به اين صورت مىباشد: «الذلّة و المسكنة كالطين يضرب على الحائط أو القبّة؛ خوارى و بيچارگى بسان خاك چسبندهاى است كه بر ديوار يا گنبد كوبيده مىشود تا بر آن احاطه يابد و باعث قوام ديوار يا گنبد گردد؛ چرا كه استعاره در اصل، تشبيهى است كه يكى از طرفين آن حذف شده باشد. به همين اعتبار در اصل معنا بعد از «اجرا» تشبيه «تسويه» مىباشد.
ويلكم يا أهل الكوفة! أتدرون أيّ كبد لرسول اللَّه فريتم؟ و أيَّ كريمة له أبرزتُم؟
اى واى بر شما مردم كوفه! آيا مىدانيد كه چه جگرى از پيامبر صلى اللَّه عليه وآله را قطعه قطعه كرديد؟ و كدام دختر او را مورد تماشاى ديگران قرار داديد؟
«تفريه» در لغت به معناى قطعهقطعه كردن و پارهكردن گوشت است. حضرت زينب (س) با اين استفهام - كه در معناى توبيخ به كار رفته است، به سرزنش كوفيان مىپردازند؛ چرا كه آنان پيكر مطهر امام حسين عليه السلام را تكّهتكّه كردند و با شمشيرها و نيزهها تا جايى كه توانسته بودند به آن حضرت عليه السلام ضربه زدند.
«كبد» در اين جمله «استعاره» است. زيرا حضرت زينب(س)، امام حسين را به كبد پيامبر صلى اللَّه عليه وآله تشبيه مىكنند و نوع استعاره نيز «مصرّحه» مىباشد. به صورت كلّى، اين جمله تعريضى بر اعمال كوفيان است. زيرا آنان با كشتن امام حسين عليه السلام گويى جگر پيامبر صلى اللَّه عليه وآله را آتش زدند و با اين حال، خود را مسلمان مىخواندند.
از سوى ديگر، اين كافران مسلماننما با اسير كردن دختران اهل بيت عليهم السلام به