تجزيه و تحليل ادبى خطبه حضرت زينب (س) در كوفه‏ - صفحه 121

خصوص حضرت زينب و سرگردان كردن آنان در شهرهاى مختلف، باعث شدند كه ديگران به تماشاى اسيران بپردازند و اين حادثه براى اهل بيت عليهم السلام و شخص حضرت زينب بسى طاقت فرسا بود. از اين رو، حضرت زينب(س) به سرزنش كردار آنان مى‏پردازند و با انتساب خود به عنوان دختر پيامبر صلى اللَّه عليه وآله، اصل و نسب خود را به رخ آنان مى‏كشند تا اين توبيخ از شدّت بيشترى برخوردار باشد.
و أيّ دم له سفكتم؟ و أي حرمة له هتكتم؟
آيا مى‏دانيد كدام خون او را ريختيد؟ و چه حرمتى را از او دريديد؟

حضرت زينب (س) با بيان اين نكته كه خون امام حسين عليه السلام همان خون پيامبر صلى اللَّه عليه وآله است كه در بدن مطهّر امام جريان دارد، به توبيخ كوفيان مى‏پردازند. در زيارت جامعه كبيره نيز اين مضمون آمده است كه «ارواح، نور و خاك اهل بيت عليهم السلام همه از يكجا سرچشمه مى‏گيرد كه برخى از برخى ديگر گرفته مى‏شود.»1 همچنين در دعاى «ندبه» آمده است كه پيامبر صلى اللَّه عليه وآله فرمودند: «من و على از يك درخت هستيم و ساير مردم از درختهاى مختلفى هستند.»2بنابراين حضرت زينب بيان مى‏دارند كه آنان با ناديده‏گرفتن مقام شامخ آل محمّد صلى اللَّه عليه وآله، حرمت رسول خدا صلى اللَّه عليه وآله را شكستند.
از نقطه نظر ادبى، هر دو استفهام در دو جمله، از معناى اصلى خود خارج شده و به منظور توبيخ و سرزنش استفاده گرديده است. و تقديم «أيّ» به عنوان مفعول، به منظور اختصاص و تأكيد «مفعول به» آمده است.
لقد جئتم بها صلعاء عنقاء سوداء فقماء خرقاء شوهاء كطلاع الأرض و مل‏ء السماء.
سوگند مى‏خورم كه شما جنايتى شديد، فراموش نشدنى، طاقت‏فرسا،

1.إنّ أرواحكم و نوركم و طينتكم واحده طابت و طَهُرَت بعضها من بعضٍ.

2.أنا و عليٌّ من شجره واحدة و سائر الناس مِن أشجار شَتّى.

صفحه از 125