اين جستار با توجّه به انواع ارتباطها و پيوندها، مىكوشد تا با روش توصيفى - تحليلى و استفاده از ابزار كتابخانهاى، به بررسى جنبههاى ادبى و اجتماعى خطبههاى حضرت زينب بپردازد.
كليدواژه: گفتمان / تحليل گفتمان / گفتمان ادبى / حضرت زينب(س) / خطبه حضرت زينب.
1. مقدمه
تحليل متون ادبى از قديم، رواج داشته است. توجّه به جزئيّات و بافتهايى همچون كلمه و جمله و توجّه به نكات بلاغى از خلال جزئيّات، از جمله ويژگيهاى تحليل متون ادبى در روزگاران گذشته بوده است.
سالهاست كه تحليل متون ادبى از بررسيهاى توصيفى عبور كرده است و از يك سو، كلّيّه ساختارهاى متون ادبى از جزئىترين آنها همچون حروف و كلمات، تا واحدهاى بزرگتر از جمله، همچون زبان، مورد بررسى قرار گرفته و از سوى ديگر، اين متون به عنوان پديدههاى زبانى - كه در تعامل با اجتماعاند - بررسى مىشوند.
در اين زمينه، نظريّات گوناگونى در تحليل زبان وتوليدات زبانى شكل گرفت كه به بررسى زبان از خلال ارتباط آن با اجتماع پرداخته شد. نظريّه تحليل گفتمان از جمله اين نظريّات است كه توجّه بسيارى از تحليلگران را به خود جلب كرده است. تحليل گفتمان به بررسى متون ادبى از جنبه ساختارهاى زبانى و بافت متنى مىپردازد. نظريّه گفتمان در زبانشناسى متولّد شد. زليگ هريس، زبانشناس ساختارگراى آمريكايى، اوّلينبار اصطلاح تحليل گفتمان را به كار برد. او ديدى صورتگرايانه به جمله را مطرح كرد و تحليل گفتمان را صرفاً نگاهى صورتگرايانه به جمله ومتن برشمرد. (9: ص 8)
در دهههاى بعد، تحليل گفتمان داراى ميدان وسيعترى شد و عدّهاى از زبانشناسان، در دههاى 70 و 80 ميلادى، مفهوم بافت را نيز در تحليل گفتمان وارد