تحليل گفتمان ادبى خطبه ‏هاى حضرت زينب(س) - صفحه 134

به عنوان عذابى از جانب خدا بودند.۱ يزيد از نسل «من لفظ فوه أكباد الاذكياء»۲ بود. او همان شرابخوارى بود كه دوست و دشمن به فساد او اعتراف مى‏كردند و حسين عليه السلام وجود چنين حكمرانى را براى حكومت اسلامى مايه نابودى اسلام مى‏دانست.۳ در مقابل چنين شخصيّتى و در شرايطى كه سر بريده امام حسين عليه السلام در مقابل چشمان زينب(س) توسّط يزيد مورد اهانت قرار مى‏گيرد و مجلسيان يزيد التماس و به خوارى افتادن خواهر حسين عليه السلام را انتظار مى‏كشيدند تا آخرين ضربه خود را به پيكر اهل بيت پيامر بزنند، زينب با رفتارى آرام و كلامى استوار و استدلالى كه نشان‏دهنده ايمان او به پيروزى آنان بر يزيديان بود، خطبه تاريخى خود را - كه اتمام‏كننده حماسه برادر در ابديّت تاريخ است، ايراد مى‏كند.
مخاطبان حضرت زينب(س) در كوفه، مردمى بودند كه با شرايط خاص خود، موقعيّتى را ايجاد كرده بودند كه اسلوب عاطفى، بيشتر از اسلوب برهانى و استدلالى، مى‏توانست مؤثّر باشد. در مقابل، مخاطبين ايشان در مجلس ابن‏زياد و يزيد، با شرايطى متفاوت‏تر و در نتيجه، موقعيّتى ديگر، اسلوب كلامى ديگرى را مى‏طلبيدند كه مى‏توان اسلوب برهان و استدلال همراه با مقدارى عاطفه را مناسب با موقعيّت آنها دانست. البتّه بايد توجّه داشت كه اين موقعيّت خاص در مقابل ابن‏زياد و يزيد كه اقتضاى اسلوب جدلى و حماسى را دارد - فقط مخصوص شخصيّت زينب(س) است وگرنه، چه كسى به جز دختر على عليه السلام مى‏تواند با وجود آن همه مصيبتهايى كه بر او وارد شد، باز هم در مقابل زورگويانى همچون ابن‏زياد و يزيد، مقاومت كند و سر تسليم و خوارى فرود نياورد و به تخطئه و شماتت يزيديان بپردازد.

1.در مجلس ابن زياد، اوخطاب به حضرت زينب(س)گفت: الحمداللَّه الذى فضحكم و قتلكم و أكذب أحدوثتكم: سپاس خدايى را كه شما را رسوا كرد و كشت و دروغتان را ثابت كرد. ۱۱: ص ۱۷۶

2.حضرت زينب(س) در خطبه خود در مجلس يزيد، او را «ابن من لفظ فوه أكباد الازكياء» خواند؛ يعنى: پسر كسى كه جگر پاك‏ترين بندگان خدا را دريد. (همان)

3.و على الإسلام السلام؛ إذا قد بليت الأمّة براع مثل يزيد. (۱۳: ص ۳۰)

صفحه از 148