كه الآن كه ما را همچون كنيزكان اسير كردهاى و دنيا به تو روى آورده، ديگر تو نزد خدا عزيز و ما ذليل هستيم و بعد يك دفعه با فرياد كوبنده «مهلاً مهلاً لا تَطِشْ جهلاً»1يزيد را از خواب خوش بيدار و متوجّه آيات خداوند متعال مىكند.
3. كاهش صور خيالى همچون تشبيه و استعاره، نسبت به خطبه ايشان در ميان مردم كوفه.
4. روش استدلالى و برهانى به جاى روش تأثيرگذارى عاطفى.
حضرت زينب(س) استشهاد به آيات قرآن و توجّه كردن به گذشته تاريخى اهل بيت و بنىاميّه را مركز اصلى استدلالات خود قرار مىدهد؛ چرا كه اگرچه يزيد و اصحاب او به قتل فرزند رسول خدا دست يازيدند، ولى بهانه آنها در ظاهر، خارج شدن حسين عليه السلام و يارانش از دين محمّد صلى اللَّه عليه وآله بود؛ همانطور كه اين اقدام را عذابى از جانب خداوند بر اهل بيت و عزّتى براى بنىاميّه مىدانستند. پس حضرت زينب(س) در مواردى چند، تهمتها و دسيسههاى آنها را با موقعيّتسنجى باطل مىكند كه براى مثال، به دو نمونه اشاره مىشود.
- آنجا كه يزيد وحى خدا را مورد تمسخر قرار مىدهد، حضرت زينب با استشهاد به آيه 10 سوره روم كه مىفرمايد «سرانجام كار آنان كه بسيار به اعمال زشت و كردار بد پرداختند، اين شد كه آيات خدا را تكذيب و تمسخر كردند.» تمسخر آيات الاهى را نتيجه طبيعى زيادى گناهان او مىداند.
اشاره به اصل و نسب كه پدرانش آزادشدگان رسول اللَّه صلى اللَّه عليه وآله بودند و پدرش معاويه كه فرزند هند جگرخوار بود و در مقابل ذكر اصل و نسب اهل بيت عليهم السلام كه به رسول اللَّه صلى اللَّه عليه وآله بر مىگردد و حسين عليه السلام كه پيامبر او را سيّد شباب أهل الجنة خوانده است و الآن يزيد با اين اصل و نسب، سرور جوانان بهشتى را به جرم خروج از دين، به شهادت مىرساند!! «أ من العدل يا ابن الطلقاء، تخديرك حرائرك و إماءك و سوقك