چيزى است با چيزى در معنى. تشبيه بايد داراى چهار ركن باشد: 1. مشبّه يا چيزى كه آن را تشبيه مىكنند. 2. مشبّه به يا چيزى كه مشبّه را بدان مانند مىكنند. 3. وجه شبه يا امرى كه ميان مشبّه و مشبّه به مشترك است. 4. ادات تشبيه مانند ك، كأنَّ، مثل، شبه، ماثل، شابه و الفاظى ديگر مانند: يحكي، ضاهي، يضاهي و غيره.
تشبيه در سخنان زينب (س) مانند: «إنّما مثلُكم كَمَثَلِ التي نقضت غزلَها مِن بعدِ قوّةٍ أنكاثاً تتّخذون أيمانَكُم دخلاً بينكم: همانا مَثل شما مثل آن زن نادانى است كه رشتههاى خود را محكم و نيكو مىبافت و سپس آن را مىگشود و از هم باز مىكرد.» (همان: ج 45: ص 108)
زينب(س) مردم كوفه را به آن زن بىخرد و نادان تشبيه مىفرمايد و وجه تشبيه مردم كوفه به آن زن نادان، اين است كه آنان نيز سرمايه خود را به باد دادند و بافتههاى خود را وا تابيدند و همه را نابود كردند و از بين بردند.
و در جاى ديگر مىفرمايد: «أو كمرعىً على دمنة أو كفضّة على ملحودة: يا در مثل، شما به گياه و علفى مىمانيد كه در مزبله روييده باشد يا نقرهاى كه بر روى قبرى گذارده باشند و قبر را بدان تزيين كنند يا گچى كه بر قبر بمالند و آن را آراسته كرده باشند.» (همان: ج 45، ص 108) زينب(س) در اين قسمت، دو مثل ديگر مىآورد و مردم كوفه را به آن دو تشبيه مىفرمايد: در يك مثل مىفرمايد: شما همچون گياه سبزى مىمانيد كه روى مزبلهها سبز شده باشد؛ يعنى ظاهرى آراسته و خوش داريد، ولى باطنى زشت و زيانبار و اصل و ريشه شما متعفّن است. امكان دارد كسى فريب ظاهر شما را بخورد و شما را مردمى صحيحالعمل و خوب بپندارد؛ ولى وقتى در كنار شما قرار بگيرد، تعفّن و بوى كريه شما او را مىآزارد و به ناچار، شما را طرد مىكند و رها مىسازد.
ايشان در مثل ديگر، تشبيه ديگرى به كار بردهاست؛ منتهى در ضبط لفظ آن ترديد است كه آيا فِضّه است كه به معنى نقره مىباشد يا قصه كه به معنى گچ آمده است.