تعليقات آيت ‏اللَّه جعفرى بر اصول كافى، 11 باب از كتاب الحجّه - صفحه 11

بلندتر، به ما رسيده است. ازجمله، حافظ ابونُعَيم اصفهانى در دلائل‏النبوّه، جلد 2، ص 331 و حافظ ابن‏عساكر و از طريق او، حافظ سيوطى در الخصائص الكبرى. جلد ۱ شيخ صدوق آن را با سلسله روايات و متون مشابه رد كرده است. ۲ اين نسخه بود كه كلينى آن را كوتاه و در اينجا بدون ذكر سلسله راويان، نقل كرده است. تعدادى از عالمان حديث از برادران سنّى‏مان، گفته‏اند كه اين حديث نادرست است و هدف از نقل آن تنها بدنام كردن اسلام و به مضحكه كشيدن آن بوده است. در تفسير كافى، مرآت العقول ۳ به اشاره زير برمى‏خوريم كه اين كار، كار زنديقان بوده است؛ زيرا قالب و شيوه و نقل حديث به شكل مضحكه است. مع‏هذا، برخى عالمان سنّى گفته‏اند كه فقط سلسله نقل حديث غيرقابل اعتماد و غيرمعتبر است و نه خود متن حديث. ۴.
با وجود اين، ترديدى نيست كه پيامبر در واقع، يك قاطر به بنام «عُفير» يا «يعفور» داشته‏اند.
* ص 198 - باب فيه ذكر الصحيفة و الجفر و الجامعه ومصحف فاطمة عليها السلام، ذيل عنوان باب:
ضرورى است كه توجّه خواننده را به نكاتى چند در رابطه با اين فصل، جلب كنم:
الف) از اين احاديث آشكار است كه «جفر» يك ظرف است كه متشكّل از چيزى است كه فى نفسه ارزشى ندارد. ارزش دو جفر در اينجا ياد شده است؛ همان‏گونه كه هر ظرفى مظروف خود را در خود جاى مى‏دهد. به علاوه، هيچ چيزى در بيرون يا

1.۲، ص ۶۴

2.بحار، ج ۱۷، ص ۴۰۴

3.ج ۳، ص ۵۲

4.ابن‏حبّان، المجروحون، ج ۲، ص ۳۰۸-۳۰۹؛ ابن‏جوزى، الموضوعات، ج ۱، ص ۲۹۳-۲۹۴؛ همچنين بنگريد: اللّآلى المصنوعه، ج ۱، ص ۲۷۶؛ تنزيه الشريعه، ج ۱، ص ۳۲۶؛ ميزان الاعتدال، ج ۴، ص ۳۴؛ لسان‏الميزان، ج ۵، ص ۳۷۶-۳۷۷؛ اُسد الغابة، ج ۶، ص ۳۰۴؛ الاصابة، ج ۷، ص ۳۸۹؛ شرح المواهب، ج ۵، ص ۱۴۷-۱۴۸؛ ابن‏كثير، التاريخ، ج ۶، ص ۱۰

صفحه از 24