بلندتر، به ما رسيده است. ازجمله، حافظ ابونُعَيم اصفهانى در دلائلالنبوّه، جلد 2، ص 331 و حافظ ابنعساكر و از طريق او، حافظ سيوطى در الخصائص الكبرى. جلد ۱ شيخ صدوق آن را با سلسله روايات و متون مشابه رد كرده است. ۲ اين نسخه بود كه كلينى آن را كوتاه و در اينجا بدون ذكر سلسله راويان، نقل كرده است. تعدادى از عالمان حديث از برادران سنّىمان، گفتهاند كه اين حديث نادرست است و هدف از نقل آن تنها بدنام كردن اسلام و به مضحكه كشيدن آن بوده است. در تفسير كافى، مرآت العقول ۳ به اشاره زير برمىخوريم كه اين كار، كار زنديقان بوده است؛ زيرا قالب و شيوه و نقل حديث به شكل مضحكه است. معهذا، برخى عالمان سنّى گفتهاند كه فقط سلسله نقل حديث غيرقابل اعتماد و غيرمعتبر است و نه خود متن حديث. ۴.
با وجود اين، ترديدى نيست كه پيامبر در واقع، يك قاطر به بنام «عُفير» يا «يعفور» داشتهاند.
* ص 198 - باب فيه ذكر الصحيفة و الجفر و الجامعه ومصحف فاطمة عليها السلام، ذيل عنوان باب:
ضرورى است كه توجّه خواننده را به نكاتى چند در رابطه با اين فصل، جلب كنم:
الف) از اين احاديث آشكار است كه «جفر» يك ظرف است كه متشكّل از چيزى است كه فى نفسه ارزشى ندارد. ارزش دو جفر در اينجا ياد شده است؛ همانگونه كه هر ظرفى مظروف خود را در خود جاى مىدهد. به علاوه، هيچ چيزى در بيرون يا
1.۲، ص ۶۴
2.بحار، ج ۱۷، ص ۴۰۴
3.ج ۳، ص ۵۲
4.ابنحبّان، المجروحون، ج ۲، ص ۳۰۸-۳۰۹؛ ابنجوزى، الموضوعات، ج ۱، ص ۲۹۳-۲۹۴؛ همچنين بنگريد: اللّآلى المصنوعه، ج ۱، ص ۲۷۶؛ تنزيه الشريعه، ج ۱، ص ۳۲۶؛ ميزان الاعتدال، ج ۴، ص ۳۴؛ لسانالميزان، ج ۵، ص ۳۷۶-۳۷۷؛ اُسد الغابة، ج ۶، ص ۳۰۴؛ الاصابة، ج ۷، ص ۳۸۹؛ شرح المواهب، ج ۵، ص ۱۴۷-۱۴۸؛ ابنكثير، التاريخ، ج ۶، ص ۱۰