الكومى» شورش كرده و حكومتى به نام الموحدون (المحاد) تشكيل داده است. ۱اين ادّعا و چنين ادعاهايى در حقيقت به سوء استفاده از جفر و نامهاى مهدى و غيره پرداختهاند و هيچ رابطهاى با عقايد شيعى ندارند و آشكار است كه آنها نبايد به اين خاطر سرزنش شوند كه مربوط به كارهاى ديگران است.
* ص 211 - باب فى شأن انا انزلناه فى ليلة القدر و تفسيرها، ح 1:
حسنبن عباسبن حريش، ابوعلى الرضا يكى از راويانى است كه به هيچ وجه قابل اعتماد نبودهاند. النجاشى مىگويد: «او نقل كرده از ابوجعفر الثانى، امام جواد عليه السلام؛ او بسيار نيز غيرقابل اعتماد (ضغيف) است. او كتابى دارد تحت عنوان «انا انزلناه فى ليلة القدر» و احاديث اين كتاب فاقد ارزشاند، (ردىّ، يعنى بد)، كلماتى كه در آن هستند با يكديگر تناقض دارند. «ابنالغضايرى مىگويد: «او غيرقابل اعتماد است.» او از ابوجعفر الثانى در كتابى روايت كرده با عنوان «انا انزلناه فى ليلة القدر» اين كتاب، كتابى است كه به بخشهايى تقسيم مىشود، عباراتش نادرست است و ظاهرشان آشكار مىكند كه ساختگىاند. اين مرد شايسته توجه كردن نيست و يا اينكه حديثش جايى نقل شود و درج شود.» به علىبن الحكم مىگويد: «او غيرقابل اتكا و رواياتش غيرقابل اعتماد و غيرمعتبر است. گفته مىشود كه او حديث را مىساخته است.» تمامى علماى علم حديث، قضاوت اين كارشناسان علوم زندگى راويان (رواة الحديث) يا علم رجال را پذيرفتهاند.
۲.
بايد بخاطر داشت كه ما نبايد نتيجهگيرى كنيم كه هرچه در اين احاديث آمده
1.ابنخلكان، جلد ۳، ص ۲۳۸ و جلد ۵، ص ۵۵-۴۵؛ و منابع ديگر در بخش د، بند ۱ و ۲ همين نوشتار
2.الطوسى، الرجال،ص ۴۶۲ و ۴۰۰؛ الفهرست، ص ۹۱؛ النجاشى، الفهرست، ص ۴۸، رجوع شود به مجمع الرجال، جلد ۲، ص ۱۱۹-۱۱۸، ابنداوود، ص ۴۴۰؛ العلامه، ص ۲۱۴، نقد الرجال، ص ۹۱، جامع الرواة، جلد ۱، ص ۲۰۵؛ تنقيح المقال، جلد ۱، ص ۲۸۷-۲۸۶؛ معجم رجال الحديث، جلد ۴، ص ۳۸۲-۳۷۹؛ توضيح الاشتباه، ص ۱۱۸، نضد الايضاح، ص ۹۱؛ لسان الميزان، جلد ۲،ص ۲۱۷-۲۱۶