درگذشته است. بنابراين، نهايتاً، ابنعباس، امام باقر عليه السلام را در سالهاى آخر زندگىاش، آنگاه كه امام بيش از 11 نداشته، ملاقات كرده است. بعد از واقعه كربلا (680/61)، وقتى امام سجاد و امام باقر عليهما السلام به مدينه برگشته بودند، ابنعباس به مكه رفت (682/63)، و عضو حركات مقاومت (جنبش مقاومت) عليه يزيد بود. از آنجا در سال (685-684/66-65) او بعد از قيام عبداللَّهبن زبير (692/73-622/1) به طائف رفت و در آنجا فوت كرد. بنابراين، بسيار غيرمحتمل است كه در مباحثهاى با امام باقر عليه السلام شركت داشته، بويژه با در نظر گرفتن اين حقيقت كه امامت امام باقر عليه السلام چندين سال بعد از فوت ابنعباس آغاز شد.
* ص 250 - باب نادر فيه ذكر الغيب، ذيل عنوان باب:
براى اطلاعات بيشتر در مورد بداء، به فصلى در «كتاب التوحيد» (توحيد الاهى) ومقدمه آن كتاب رجوع كنيد.
* ص 254 - همان باب، ح 2، ذيل «فقال: يا سدير! ما اكثر هذا»:
در بصائر الدراجات اين جمله چنين آمده است: «چه اندازه است، اگر با علمى كه بايد درباره آن به شما آگاهى بدهم مقايسه نشود.»
* ص 255، همان باب:
نكته: توضيح چند مطلب در مورد اين فصل و فصول بعدى ضرورى به نظر مىآيد:
1. علم الغيب يا العلم بالغيب:
الف) معناى اصلى غيب در عربى اين است: «آنچه كه پنهان شده باشد» و به اين معنا نيز در قرآن ذكر شده است. ۱ معناى آن متضاد معناى حاضر (به معناى حاضر براى حسها) مىباشد. بنابراين به رابطهاى كه با اشياء در جهان خارج دارد، اشاره مىكند. (مثال، معلومات، يعنى آنچه كه شناخته شده). اين تضاد «غيب» با «حاضر» را بايد با تضادّ علم و جهل مقايسه كرد كه در آن،
1.نساء (۴) / ۳۴؛ يوسف (۱۲) / ۵۲ و...