علاوه بر آن، خداوند توضيح مىدهد كه چگونه او اين دانش اندك را به ما داده:
«و خداوند است آنكه شما را از شكم مادر بيرون آورد، در حالى كه هيچ چيز نمىدانستيد. و براى شما گوش و چشم و قلب (يعنى انديشه) قرار داد، باشد كه او را سپاس گزاريد.» 1
بنابراين، ما درمىيابيم كه اگر كسى صاحب علم به غيب نيز باشد (همانطور كه در بخش الف گفتيم) تنها به دليل آن است كه خداوند، آن را به او بخشيده است. به اين دليل در قرآن به پيامبران دستور داده شده تا به مردم بگويند كه آنها ازخود، صاحب علم بالغيب نيستند، بلكه آن علم از جانب خدا به آنها بخشيده شده است. 2 و به پيامبر نيز امر شد كه بفرمايد: «من نمىتوانم سودى براى خود داشته باشم، مگر آن كه خدا بخواهد. و اگر علم غيب داشتم، بر مال خود مىافزودم و زيانى به من نمىرسيد.» 3
د) قرآن بيان مىكند كه كليدهايى براى غيب وجود دارد كه در نزد خدا هستند. 4
و كسى غير خدا نمىتواند از علم خداوند چيزى دريابد مگر اينكه خداوند اراده كند. 5 همچنين، خداوند هيچ انسانى را از علم غيبش آگاه نمىكند مگر اينكه بوسيله پيامبرانش باشد. 6
بنابراين خداوند داستانهاى گذشتگان را كه در قرآن نقل كرده است، «اخبار غيب» (انباء الغيب) مىنامد، چنانكه مىفرمايد: «اينها از خبرهاى غيب است كه به تو وحى مىكنيم. نه تو آن را پيش از اين مىدانستى و نه قومِ تو.» 7 نيز مىفرمايد: «اين، از اخبار غيب است كه به تو وحى مىفرستيم. وگرنه تو آنجا حاضر نبودى كه آنها بر مكر و نيرنگ تصميم گرفتند.» 8 در حقيقت، همه قرآن غيب است، كه خداوند از طريق پيامبرش آشكار نموده است. در سوره يونس مىفرمايد: «مىگويند چرا آيه (كلام يا نشانه)اى از طرف خدايش برايش فرونمىآيد؟ بگو
1.نحل (۱۶) / ۷۸
2.انعام (۶) / ۵۰؛ هود (۱۱) / ۳۱
3.اعراف (۷) / ۱۸۸
4.انعام (۶) / ۵۹
5.بقره (۲) / ۲۵۵
6.آل عمران (۳) / ۱۷۹؛ و نيز بنگريد: جن (۷۲) / ۲۷-۲۶
7.هود (۱۱) / ۴۹
8.يوسف (۱۲) / ۱۰۲؛ نيز بنگريد: فرقان (۲۵) / ۶-۴