تعليقات آيت ‏اللَّه جعفرى بر اصول كافى، 11 باب از كتاب الحجّه - صفحه 23

غيب، منحصراً از آنِ خداست. پس انتظار بكشيد كه من هم با شما از منتظرانم.» 1
همچنين قرآن بيان مى‏كند كه هر آنچه از غيب به پيامبر رسيده، از جانب خداوند بوده است، آنجا كه خداوند مى‏فرمايد: «و ما هو على الغيب بضنين» 2
بنابراين، نه تنها پيامبر از غيب آگاه بوده است، بلكه هر كسى نيز مى‏تواند از طريق پيامبر، از غيب آگاه شود. بنابراين خداوند آن را به عنوان يكى از ويژگى‏هاى ايمان‏آورندگان ذكر مى‏كند: «الذين يؤمنون بالغيب» 3
ه) هر آنچه خاصّ خداوند است - مانند خلقت، حيات بخشيدن، درمان بدون دارو، علم به غيب و مانند آن - ممكن است از جانب خداوند، در لحظه‏اى كه به آنها نياز است داده مى‏شوند، و يا اينكه قدرت و توان انجام آنها داده شده است، تا هر زمانى كه نياز باشد از آنها استفاده شود. مثال مورد دوم در داستان حضرت عيسى آمده است. [ كه در قرآن، از زبان آن حضرت مى‏فرمايد:]
«من با آيه‏اى از خدايم به نزد شما آمده‏ام. من، از گِل مانند شكل پرنده مى‏سازم. آن‏گاه در آن مى‏دَمَم، آن‏گاه به اذن خداوند، پرنده‏اى مى‏شود. (همچنين) به اذن خدا، نابينايان و مبتلايان به مرض بَرَص را شفا مى‏دهم و مردگان را حيات مى‏بخشم. من به شما خبر مى‏دهم كه در خانه‏هايتان چه مى‏خوريد و چه چيزى ذخيره مى‏سازيد. در اين امر، نشانه‏اى است براى شما، اگر مؤمن باشيد.» 4
علاوه بر آن مى‏توان به قدرت تعبير خوابى اشاره كرد كه به حضرت يوسف بخشيده شده بود و نوعى از علم به غيب است. 5 فهميدن زبان پرندگان كه به حضرت داود و سليمان داده شده بود، نيز نوعى از علم بالغيب است. 6 و همينطور علم كتاب كه به مردى داده شده بود كه تاج سليمان را آورد كه بارها و بارها در اين احاديث آن (داستان) ذكر شده است.
و) مى‏توان نتيجه گرفت كه اگر در برخى احاديث مى‏بينم كه امامان مدعى

1.يونس (۱۰)/۲۰

2.تكوير (۸۱) / ۲۴

3.بقره (۲) / ۳

4.آل‏عمران (۳) / ۴۹؛ نيز بنگريد: مائده (۵) / ۱۱۰

5.يوسف (۱۲) / ۶، ۱۵، ۳۱، ۳۷

6.انبياء (۲۱) / ۷۹؛ نحل (۲۷) / ۱۶-۱۵

صفحه از 24