تعليقات آيت ‏اللَّه جعفرى بر اصول كافى، 11 باب از كتاب الحجّه - صفحه 24

داشتن علم غيب هستند، اين امر هيچ تضادّى با سنّت خداوند و يا اصولى كه در قرآن ذكر شده است ندارد. با اين حال، بايد به خاطر داشت كه مثلاً در حديث 665 (حديث سوم همين باب) وقتى امام مى‏گويد كه علم غيب ندارد، بر اين حقيقت صحّه مى‏نهد كه هيچ كسى غيرخداوند، صاحب اين توانِ خاصّ نيست و هيچ كس - حتّى امامان - نمى‏توانند صاحب اين علم باشند مگر اينكه از جانب خداوند و با اجازه او صاحب اين علم شده باشند. بنابراين، اين مطلب به هيچ وجه در مخالفت و تضادّ با سخنانى نيست كه در آن امامان خود را صاحب علم بالغيب دانسته‏اند، البته در جايى كه چنين گفته‏اى برگرفته از حديثى مستند و معتبر بوده باشد. ۱
شيخ مفيد (1022/413-8، 947/336) تحت عنوان «القول فى علم الائمة عليهم السلام بالضمائر و الكائنات و إطلاق القول عليهم بعلم الغيب وكون ذلك لهم فى الصفات» گويد: «امامان اهل بيت (خاندان) پيامبر، نسبت به درونِ برخى از موجودات و مخلوقات آگاهند و قبل از وقوع حوادث، از آنها خبر دارند. البته اين امر، جزء ضرورى ويژگيهاى آنها نيست و از شروط امامت‏شان نمى‏باشد. خداوند تعالى آنان را به واجديّت اين علم بزرگ داشته، و به آنها اين علم را داد، زيرا اين علم نعمتى بود براى آنان تا مورد اطاعت قرار گيرند و امام آنها مورد پيروى قرار گيرد. اما از نظر منطقى ضرورى نيست و تنها براساس احاديث، ضرورت آن برايشان اثبات شده است. با اين همه، گفته كسانى كه آنان را بطور مطلق (مستقل از خداوند) صاحب علم غيب مى‏دانند، مردود و زشت و فساد آن آشكار است. زيرا وصف به اين ويژگى تنها مى‏تواند مختصّ كسى باشد كه به درستى صاحب علم به همه چيز در درون خود باشد، نه با علمى كه از ديگرى كسب شود. اين صفت (داشتن علم نسبت به همه چيز) تنها و تنها براى خداوند عز و جل است.

همه معتقدان به امامت، به اين امر همداستان‏اند، به استثناى آنان كه منحرف

1.براى اطلاعات بيشتر از احاديثى كه منكر علم غيب‏اند، رجوع كنيد به: بحار، جلد ۲۶، ص ۱۰۴-۹۸

صفحه از 24