پاره ‏اى از تعليقات آيت‏ اللَّه ميرزا مهدى اصفهانى بر احاديث اصول كافى‏ - صفحه 31

ذات آن، مجعوليّت و شيئيّت و تحقّق بالغير است كه همان مخلوقيّت باشد. پس با اين آياتِ مكشوفه تذكّر مى‏دهد به جاعلِ قيّوم قدّوسى كه برتر از مشابهت به آن آيات است، به هر وجهى از وجوه كه باشد.
سپس باتذكّر به تمام آياتى كه نشانه‏هايى بر عزيز قدّوسِ برتر از ادراك هستند، كلام را تفصيل مى‏دهد.
آن‏گاه به مطالبى تنبّه مى‏دهد كه به عقل و علم كشف مى‏شود، يعنى مباينت ذوات خودشان با ذاتى كه آن را به فطرت مى‏شناسند. آن‏گاه خداى تعالى را وصف مى‏كند، بدانچه خداوند خود را وصف كرده، از علوّ و قدس، كه عقل و علم دو برهان بر آن هستند. و اين عينِ تذكّر به عجز از معرفت او به توصيفات و تعريفات بشرى است. پس خداى تعالى نقائصى را كه در آفريدگان او معلوم است، از خداى تعالى نفى مى‏كند. و اين - چنان كه روشن است - عين مخالفت با توحيدهاى بشرى است، كه خداى تعالى را به يكى از دو وجه وصف مى‏كنند.
سپس امام رضا صلوات‏اللَّه عليه و آله تصريح مى‏كند كه خداى تعالى به وجود خود، جولان‏هاى اوهام را در هم كوبيده است، پس توهم خداى تعالى شأنه ممتنع است، چه رسد به توهمِ توحيد او. حضرتش، بر اين معنا تأكيد فرمود، با جمله «اول الديانة معرفته، و كمال المعرفة توحيده». بدين ترتيب، تأكيد فرمود بر اينكه كمال توحيد، نفى صفات از اوست. اين عين تذكّر به توحيد است كه بشر بر آن مفطور بوده، چرا كه خداى تعالى نه وصف مى‏شود و نه به وجهى تعبير مى‏شود، همان‏گونه كه ظاهر است در نظر كسى كه آن را وجدان كند؛ چرا كه عقل و علم، دو برهان‏اند بر آن كه صفت و موصوف، هر دو حيث ذات آنها، مخلوقيت است كه با خالقِ جاعل تباين دارد. پس محال است كه بتوانند معرّف خداى تعالى باشند.
بدين روى، هركه خدا را وصف كند، او را محدود كرده است، چون توصيف خداوند به هر وجه، و توصيف كمالات و اعطا و تمليك او براساس معلومات و

صفحه از 35