پاره ‏اى از تعليقات آيت‏ اللَّه ميرزا مهدى اصفهانى بر احاديث اصول كافى‏ - صفحه 37

او) به عقل و علم شناخته شود، چه رسد به اينكه با معلومات و معقولات شناخته شود.
چون تعيّن نظام موجود، در مرتبه علم حق تعالى به ذاتش ممتنع است، ناگزير بايد اين تعيّن به فعلش باشد، وگرنه تخصيص بدون مخصّص لازم مى‏آيد. چرا كه هرچه مخصّص فرض شود، نسبت آن به تمام نظام‏ها متساوى است. آنچه معيّنِ مخصّص است، رأى الاهى و بداء اوست كه حيث ذات آن، مخصّص بودن و معيّن بودن است.
پس بنابر رأى خود، حبيب خود و صادر اوّل خود صلى اللَّه عليه و آله را تكوين داد (پديد آورد). سپس از رأى او و بداى او، نظام كائن را عينيّت داد، بدين‏سان كه علم بلامعلوم كه نسبت به آن داشت، به پيامبر صلى اللَّه عليه و آله حمل كرد، كه همان مشيّت است. پيامبر و اهل بيت عليهم السلام براساس اين علم، از هر چيزى خبر مى‏دادند، اگر آيه‏اى در كتاب‏اللَّه نمى‏بود.۱
آنچه از اين علم منكشف مى‏شود، محدود است، امّا علمى است به آنچه پديد خواهد آمد قبل از پديد آمدنِ آن. پس آن نيز «علم بلامعلوم» است، همچنان كه علم به نظاماتِ غيركائن محدود، علم بلامعلوم است. و شايد از علمى باشد كه خداى تعالى در شب‏هاى جمعه به آن گراميان مى‏آموزد. و تحميل خداى تعالى را نهايتى نيست. بدين روى، در شب‏هاى جمعه بر علم آنها افزوده مى‏شود. و عين افاضه قدرت بر آن است.
از سوى ديگر، علم به آنچه تكوين يافته، علم به كائنات گذشته است. و آن علم مع‏المعلوم است، چنان كه علم به آنچه دانسته نيست از غير كائنات گذشته، نيز مع‏المعلوم است.

1.مراد، آيه ۳۹ سوره رعد است، چنان كه در روايات آمده است.

صفحه از 35