پاره ‏اى از تعليقات آيت‏ اللَّه ميرزا مهدى اصفهانى بر احاديث اصول كافى‏ - صفحه 38

همچنين علم خداى تعالى با قداستى كه دارد، از نهايت، غيب مكنون مخزون است كه كسى را بر آن آگاه نساخته است، به اين دليل كه نهايت ندارد. پس تكوين نبىّ اكرم صلى اللَّه عليه و آله، فقط به خداوندگار اوست، كه عين مشيّتى است كه به نفس خود آفريده شده و بقيّه مخلوقات بدان آفريده شده‏اند. پس [ چنان كه در حديث شريف آمده‏] «پيامبر صلى اللَّه عليه و آله از خداست و همگى از پيامبرند». و اين است مراد انشقاق نور پيامبر از نور عظمت خداى تعالى.
بدين رو آشكار مى‏شود كه خداى تعالى عالِم است به نظام كائن معيّن، قبل از كينونت آن. و به علم خود كه به حبيبش و برگزيده‏اش مى‏آموزد، در باب رأى خود كه مخصّص به ذات قدّوس الاهى است نسبت به دو متساوى و تعيّن بدان تحقّق مى‏يابد. پس تعيّن، فقط به فعل اوست. و اين علم ثانى حقّ تعالى به نظام معيّن كائن است. رأى و بداى او، فقط از علم اوّل اوست كه مقدّس از تعيّن است. پس وقتى رسول اكرم صلى اللَّه عليه و آله وعاء مشيّت الاهى است كه علم به نظام كائن - قبل از پديد آمدن آن - است. پس هر چيزى را كه خداوند تعالى اِحصاء كرده، قبل از پديد آمدن آن در كتابى است، كه همان پيامبر برگزيده است. همچنين تمام آنها را إحصا كرده در كسى كه نفس رسول است، كه امام مبين على‏بن ابى‏طالب و فرزندان معصوم اويند، صلوات اللَّه عليهم اجمعين.
آنانند برگزيدگان عالِم به غيب به علم خداى تعالى. وقتى عالِم به نظام كائن باشند قبل از پديد آمدن آن، چگونه پس از پديد آمدن، عالِم به آن نباشند؟ پس آنانند كتاب مبين، كه هيچ رطب و يابسى نيست جز آن كه در آن كتاب باشد. و هيچ غائبى در آسمان و زمين نيست مگر آن كه در اين كتاب ثبت شده باشد. ۱
7) كافى 1: 251، كتاب الحجة، باب فى شأن انا انزلناه، ح 8:
بر خردمندان آشكار است كه وجه احتجاج به اين سوره مباركه و به سوره حم

1.نسخه صدرزاده، ص ۲۱۵؛ نسخه تحقيق شده، ص ۶۷۶؛ ذيل حديث شماره ۱۱۸۸

صفحه از 35