امامان معصوم با بذل علم به كسانى كه حامل علوم و معارفشان نباشند، باطل نمىشود.
به هر حال، صراحت روايت بر آن است كه خدا، بدا دارد. و حكم او ناگزير در شبهاى قدر، فرامىرسد، و ايمان به سوره «إنّا أنزلناه»، به ايمان به بداء بازمىگردد. ۱
8) كافى 2: 449، كتاب الايمان و الكفر، باب نادر، ح 1:
اين امر بديهى است كه قدرت خداوند در انحاء تطهير و تكميل، بىپايان است. نيز بديهى است كه خداوند تعالى عدل و فضل دارد، لذا رأى براى اوست كه براساس عدل، بلكه براساس فضل خود - براى تطهير بنده و تكميل او - حكم به عقوبت كند، و نيز مىتواند آنچه را كه حكم كرده امضاء نكند، از سر رأفت و امتنان، به اين دليل كه قدرت او در تطهير و اصلاح بندهاش پايان نمىپذيرد. لذا حكم به كيفر مىكند و از امضاء بازمىايستد، زيرا در امضاى آن رأى دارد.
پس علّت فاعليّت او كمال ذات اوست. و علّت غائى، كراهت مُسائت بنده اوست و پاداشى به نوافل او، به اين دليل كه پيشتر روشن شد كه تردّد خداى تعالى شأنه، مانند تردّد آفريدگان او نيست، چنان كه به براهين روشن شد. بلكه تردّد خداى تعالى، بقاى او در لطف و احسان و رأفت بر بنده مؤمن اوست، به اينكه كيفرى را كه بر بندهاش تقدير و قضا كرده بود تا او را از معصيت تطهير كند، امضاء نكند، به رأى خود كه انحاء تطهير و كيفر و عدل و فضل را تخصيص مىزند.
آنگاه، بدان روى كه علم و قدرتش بر انحاء تطهير، نامتناهى است، آنچه را تقدير كرده امضاء نمىكند، و به رأيى حكم مىفرمايد كه تخصيص زده و غايت فعل خود را جارى مىسازد كه علت فاعليت خداى تعالى نيست، و اين به دليل كراهت بنده مؤمن از موت است يا تطوّل خداوند بر او براى پاداش دادن به نوافلى كه ادا كرده است. پس منزّه است خداوند، كه در كارهايش بسا رئوف و بزرگمنش است!
1.نسخه صدرزاده، ص ۲۶۴؛ نسخه تحقيق شده، ص ۷۸۴؛ ذيل حديث شماره ۱۲۸۶