پاره ‏اى از تعليقات آيت‏ اللَّه ميرزا مهدى اصفهانى بر احاديث اصول كافى‏ - صفحه 41

امامان معصوم با بذل علم به كسانى كه حامل علوم و معارفشان نباشند، باطل نمى‏شود.
به هر حال، صراحت روايت بر آن است كه خدا، بدا دارد. و حكم او ناگزير در شب‏هاى قدر، فرامى‏رسد، و ايمان به سوره «إنّا أنزلناه»، به ايمان به بداء بازمى‏گردد. ۱
8) كافى 2: 449، كتاب الايمان و الكفر، باب نادر، ح 1:
اين امر بديهى است كه قدرت خداوند در انحاء تطهير و تكميل، بى‏پايان است. نيز بديهى است كه خداوند تعالى عدل و فضل دارد، لذا رأى براى اوست كه براساس عدل، بلكه براساس فضل خود - براى تطهير بنده و تكميل او - حكم به عقوبت كند، و نيز مى‏تواند آنچه را كه حكم كرده امضاء نكند، از سر رأفت و امتنان، به اين دليل كه قدرت او در تطهير و اصلاح بنده‏اش پايان نمى‏پذيرد. لذا حكم به كيفر مى‏كند و از امضاء بازمى‏ايستد، زيرا در امضاى آن رأى دارد.
پس علّت فاعليّت او كمال ذات اوست. و علّت غائى، كراهت مُسائت بنده اوست و پاداشى به نوافل او، به اين دليل كه پيشتر روشن شد كه تردّد خداى تعالى شأنه، مانند تردّد آفريدگان او نيست، چنان كه به براهين روشن شد. بلكه تردّد خداى تعالى، بقاى او در لطف و احسان و رأفت بر بنده مؤمن اوست، به اينكه كيفرى را كه بر بنده‏اش تقدير و قضا كرده بود تا او را از معصيت تطهير كند، امضاء نكند، به رأى خود كه انحاء تطهير و كيفر و عدل و فضل را تخصيص مى‏زند.
آن‏گاه، بدان روى كه علم و قدرتش بر انحاء تطهير، نامتناهى است، آنچه را تقدير كرده امضاء نمى‏كند، و به رأيى حكم مى‏فرمايد كه تخصيص زده و غايت فعل خود را جارى مى‏سازد كه علت فاعليت خداى تعالى نيست، و اين به دليل كراهت بنده مؤمن از موت است يا تطوّل خداوند بر او براى پاداش دادن به نوافلى كه ادا كرده است. پس منزّه است خداوند، كه در كارهايش بسا رئوف و بزرگ‏منش است!

1.نسخه صدرزاده، ص ۲۶۴؛ نسخه تحقيق شده، ص ۷۸۴؛ ذيل حديث شماره ۱۲۸۶

صفحه از 35