نقش فنون بلاغت در فهم متون دينى - صفحه 74

نمونه اين مطلب، پاسخ امام صادق عليه السلام به سفيان ثورى است:
روزى، سفيان ثورى نزد امام صادق عليه السلام رفت و ديد كه امام عليه السلام پيراهن سفيد بسيار لطيفى، مانند پوست نازك تخم‏مرغ، برتن دارد. سفيان تا آن پيراهن راديد، گفت: اين جامه، جامه تو نيست. امام عليه السلام پاسخ فرمود: سخنم را بشنو و آنچه را به تو مى‏گويم، خوب فراگير كه آن براى اكنون و آينده تو بهترين چيز است؛ اگر بر سنّت و حق بميرى، نه بر بدعت. من تو را آگاه مى‏كنم كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله در روزگار خشكسالى و قحطى مى‏زيست. پس هرگاه كه دنيا به مردمان روى آورد، سزاوارترين مردم به بهره‏مندى از آن نيكوكاران و مؤمن و مسلمان‏اند؛ نه بدكاران و منافقان و كافران. پس تو چه چيز را ناپسند برشمرى، اى ثورى! به خدا سوگند، من اين‏گونه‏ام كه با اينكه چنين پيراهنى برتن كرده‏ام، از هنگام بلوغ تاكنون، هيچ صبح و شامى بر من نگذشته است كه خدا را در دارايى‏ام حقّى باشد آنرا در جايگاهش بنهم و من چنين نكرده باشم. ۱
برخى احكام دين با شرايط زمانى و مكانى گره خورده است؛ به طورى كه آن احكام تابع موقعيّت زمانى بوده و با تغيير شرايط، حكم نيز عوض مى‏شود. معصومان عليهم السلام به دو عنصر زمان و مكان توجّه داشته‏اند و آموزه‏هاى خود را در اين قالب عرضه كرده‏اند؛ مانند رواياتى كه در حرمت تصويرگرى و نقّاشى وارد شده است: «من جدّد قبراً أو مثّل مثالاً فقد خرج عن الإسلام: كسى كه قبرى را تجديد بنا كند يا صورتى را نقّاشى كند، از اسلام خارج شده است.»۲
به نظر مى‏رسد، گرايش اكثر مردم عصر جاهلى به بت‏پرستى و علاقه به آن، پس از ظهور اسلام، زمينه منع را فراهم كرده است. امروزه كه تصويرگرى و مجسّمه‏سازى به عنوان يك هنر هدف‏دار درآمده است، شايد بازنگرى در اين حكم ضرورت يابد.
رأى امام خمينى در اين‏باره چنين است:
مقصود از تمثال و تصوير ، تمثال بتهايى است كه در عصر صدور روايات وجود

1.۱۱: ج ۵، ص ۶۵

2.۳: ج ۵، ص ۳۰۶

صفحه از 79