داشته است؛ بنابراين، اين گونه روايات در موقعيّت خاصّى وارد شده كه گروهى از اعراب تازه مسلمان، پس از نابودى كفر و شكستن بتها، علاقه گذشته را در دل، پنهان داشته و براى نگهدارى آثار پيشينيان، اينگونه كارها را انجام مىدادند (بتها را نقاشى مىكردند). چنان كه امروزه نيز توسّط گروهى حفظ آثار مجوس تبليغ مىشود. لذا پيامبر صلى اللَّه عليه و آله با اين شدّت - كه مناسب كفار و امثال آنهاست با آنها برخورد كرد تا اساس كفر از حوزه حكومت توحيدى دفع شود. ۱
بدين ترتيب، فهم صحيح برخى روايات با شرايط زمانى پيوند خورده است؛ به اين بيان كه وقتى شرايط زمانى و مكانى تغيير يابد، شايد بعضى احكام عوض شود.
گاه به رواياتى برمىخوريم كه از خريد و فروش خون جلوگيرى كردهاند. ۲ امّا با توجّه به شرايط عصر صدور، متوجّه مىشويم كه در آن دوره، از خون فقط براى خوردن استفاده مىشده است. بر اين اساس، حكم حرمت آن در نصوص به همان مورد (خوردن) انصراف دارد و امروزه كه در جهت منافع عقلايى مصرف مىشود، ديگر دليلى بر نهى بيع آن يافت نمىشود.
گفتنى است گاه موقعيّت و شرايط زمانى متفاوت، زمينه اختلاف روايات را فراهم كرده است. از آنجا كه شخص بليغ برخلاف شرايط زمانى سخن نمىگويد، معصومان عليهم السلام نيز از اين قاعده مستثنى نبودهاند و درباره احكام متغيّر - كه تابع مصالح و مفاسد زمانى و مكانى است - متفاوت نظر دادهاند. اگر ما به مقتضاى زمان آگاه نباشيم، احاديث را متعارض و غير قابل جمع مىدانيم. به طور مثال، روايات زيارت امام حسين عليه السلام كه برخى روايات زيارت آن حضرت را واجب مىدانند. 13: ۳ و برخى ديگر مستحب مىدانند.۴
موقعيّت و فضاى حاكم بر جامعه، گاه اقبال و گاه بىرغبتى نسبت به آن موضوع است و اين تفاوت فضا موجب تفاوت حكم شده است.
بنابراين، شناخت مقتضا و موقعيّت زمانى به فهم صحيح روايات مىانجامد كه تعارض واقعى ميان روايات نيست؛ بلكه ايراد احكام مختلف و به ظاهر متعارض