نقش فنون بلاغت در فهم متون دينى - صفحه 78

پنج بار، خود را بدان بشويد، ديگر چركى بر تن وى نخواهد بود. 1

2. كنايه و تعريض‏

كنايه و تعريض گونه ديگرى از انواع مجاز است كه در روايات اسلامى، به كار گرفته شده است. بايد گفت امامان عليهم السلام در فضايى ستم‏زده و تاريك، به ناچار، از صراحت لهجه منصرف گشته و زبان رمز و كنايه را به كار بسته‏اند.
تشخيص اين موضوع براى همه ميسّر نبود و چه بسا منجر به بدفهمى اين گونه روايات مى‏شد. بدين جهت آن بزرگواران خود مفسّر كنايه و مجاز به كار رفته در حديث مى‏شدند.
امام صادق عليه السلام ضمن حديثى فرموده است: «من مثّل مثالاً أو اقتنى كلباً فقد خرج من الإسلام: هركس مجسّمه‏اى بسازد يا سگى را نگهدارى كند، از اسلام خارج شده است.»
اين سخن موجب شگفتى بسيارى شد و گفتند در اين صورت، عدّه زيادى در معرض هلاكت واقع شده‏اند. امّا امام برداشت آنان را اصلاح كرد و فرمود: مقصودم از... «من مثّل مثالاً» كسى است كه دينى غير از اسلام پايه ريزى كند و مردم را بدان دعوت كند و منظور از «اقتنى كلباً» نگهدارى و حمايت از مخالف ما اهل بيت است. ۲
گفتنى است اصحاب ائمّه در فهم زبان كنايى آن بزرگواران، يكسان نبودند؛ بلكه تنها آنان كه از درايت كافى برخوردار بودند، به سرعت، مقصود امام عليه السلام را مى‏فهميدند و گرفتار كج‏فهمى نمى‏شدند. يك نمونه آن، حديث حسين‏بن نعيم است كه مى‏گويد: من و هشام‏بن حكم و على‏بن يقطين در بغداد بوديم. على‏بن يقطين گفت: نزد عبدالصالح (امام موسى بن جعفر عليه السلام) نشسته بودم كه فرزندش على وارد شد. در اين هنگام امام عليه السلام فرمود: اى على‏بن يقطين اين على سرور فرزندان من است و من كنيه خود را به او بخشيده‏ام. در اينجا هشام تعجّب كرد و گفت: واى برتو! چه گفتى؟ على‏بن يقطين گفت: به خدا آنچه را گفتم از او شنيدم. هشام‏بن حكم گفت: او به اين وسيله تو را از جانشين خود با خبر ساخت. ۳

1.۵: خطبه ۱۹۹

2.۸: ص ۱۸۱

3.۱۱: ج ۱، ص ۳۱۱

صفحه از 79