اوّل: نطفهاى كه به جنين تبديل مىشود، روح قديم رابه همراه خود دارد؛ يعنى روح قديم توسّط نطفه از صلب پدر وارد رحم مادر مىشود، در آنجا رشد مىكند، از حالتى به حالت ديگر منتقل مىشود و آنگاه كه چهار ماهگى را كامل كرد، خداى تعالى دو فرشته تصويرگر مىفرستد تا آنچه را خداى تعالى مىخواهد - يعنى به صورت پسر يا دختر - تصوير كنند و شقاوت يا سعادت او را بنويسند. سپس روح حيات و بقا را در آن مىدمند و جنين از رحم بيرون مىآيد. پس روحى كه بعد از اتمام چهار ماه به جنين دميده مىشود، غير از «روح قديمه» است كه در صلبهاى پدران و رحمهاى مادران جارى گشته است. مراد از روح قديم روحى است كه دو هزار سال پيش از بدن ذرّى خلق شده و در عالم ذرّ با آن تركيب يافته است. اين روح بعد از تركيب همواره با بدن بوده و در اصلاب و ارحام جارى گشته تا اينكه در رحم قرار گرفته است.
دوم: ظاهراً فراموشى ميثاق به هنگام تولّد براى انسان عارض مىشود و پيش از آن، انسان به پيمان و عهد خويش با خدا توجّه دارد.
1-15) ديه جنين و ارتباط آن با خلقت پيشين انسان
امام زينالعابدين عليه السلام ديه جنين را در مراحل مختلف آن به اين صورت بيان مىكند:
اگر نطفه باشد، بيست دينار... و اگر بيرون ريزد در حالى كه علقه شده است، چهل دينار... و اگر بيرون انداخته شود در حالى كه مضغه (= قطعه گوشتى) شده است، شصت دينار... واگر سقط شود در حالى كه خلقى كامل گرديده و استخوان و گوشت روييده و جوارحش منظّم شده و روح عقل در آن دميده شده، ديه كامل بر او هست.
سپس راوى مىگويد:
قُلْتُ لَهُ: أَ رَأَيْتَ تَحَوُّلَهُ فِي بَطْنِهَا مِنْ حَالٍ إِلَى حَالٍ أَ بِرُوحٍ كَانَ ذَلِكَ أَمْ بِغَيْرِ