انسان در عالم ذرّ : روايات اهل بيت عليهم السلام‏ - صفحه 102

الْحَرَامَ، فَكَتَبَ الْقَلَمُ مُوَافَاةَ بَنِي آدَمَ فِي الرِّقِّ.
ثُمَّ قِيلَ لِلْحَجَرِ: افْتَحْ فَاكَ. قَالَ: فَفَتَحَهُ فَأَلْقَمَهُ الرِّقَّ. ثُمَّ قَالَ لِلْحَجَرِ: احْفَظْ وَ اشْهَدْ لِعِبَادِي بِالْمُوَافَاةِ فَهَبَطَ الْحَجَرُ مُطِيعاً لِلَّهِ.
يَا عُمَرُ، أَ وَ لَيْسَ إِذَا اسْتَلَمْتَ الْحَجَرَ قُلْتَ: أَمَانَتِي أَدَّيْتُهَا وَ مِيثَاقِي تَعَاهَدْتُهُ لِتَشْهَدَ لِي بِالْمُوَافَاة... . 1
اگر قرآن خوانده بودى و تأويل آن را مى‏دانستى - همان‏طور كه ديگران مى‏دانند - مى‏فهميدى كه اين سنگ ضرر و نفع مى‏رساند. او دو چشم و دو لب و زبانى گويا و روان دارد و براى آنان كه به عهدشان وفا مى‏كنند شهادت به وفادارى مى‏دهد.
عمر گفت: اى اباالحسن اين مطلب را از قرآن برايم پيدا كن.
اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: هنگامى كه فرزندان بنى آدم به ربوبيّت خداى تعالى و بندگى خودشان اقرار كردند، خداى تعالى با آنان عهد و پيمان بست كه بيت الحرام را حجّ كنند. آن‏گاه پوستى رقيق‏تر از آب خلق كرد و به قلم گفت: آمدن آنان را به بيت الحرام بنويس. قلم آن را در پوست نوشت. سپس به حجر الاسود گفت: دهانت را باز كن. او دهانش را باز كرد و خداى تعالى پوست را در دهان او نهاد و به او فرمود: اين را حفظ كن و آمدن بندگانم را گواه باش.
پس حجر الاسود به امر خداى تعالى فرود آمد.
اى عمر، مگر هنگام استلام حجر الاسود نمى‏گويى: امانتم را ادا كردم و پيمانم را وفا كردم تا آمدنم را گواهى دهى... .
در اين حديث هم تأكيد شده است كه انسانها در عالم ذرّ، اضافه بر امضاى پيمان ربوبيّت خداوند و عبوديّت خويش با خداى تعالى، پيمان حج كردن را نيز امضا كرده‏اند. خداى تعالى اين پيمان را در دهان حجر الاسود قرار داده است. او هم از آنچه در آنجا اتفاق افتاده، به خوبى، آگاهى دارد و براى بندگانى كه در مقابل او قرار مى‏گيرند و از او مى‏خواهند گواهِ وفادارىِ آنها بر پيمان الاهى باشد، شهادت و گواهى مى‏دهد.

1.۱۰: ج ۲، ص ۳۸

صفحه از 105