(فَما كانُوا لِيُؤْمِنُوا بِما كَذَّبُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ). 1
آيا اين اقرار و پيمان به رؤيت عيانى بود؟
فرمود: آرى؛ پس معرفت ثابت شد و موقف را فراموش كردند و زود باشد كه به ياد آورند. و اگر آن امر نمىشد، هيچ كسى خالق و رازق خويش را نمىشناخت. پس برخى از آنها در ذرّ به زبان اقرار كردند و به قلب ايمان نياوردند؛ پس خداى تعالى فرمود: «پس ايمان نمىآورند به آنچه پيش از اين تكذيب كردند.»
در تفسير اين آيه، روايات ديگرى نيز رسيده است كه به خاطر اختصار، از نقل آنها صرف نظر مىشود. در اين رواياتى كه نقل شد، نكات مهمّى مورد اشاره قرار گرفته است كه برخى از آنها از خود آيه شريفه استفاده مىشود و برخى ديگر، مانند ميثاق بر نبوّت و ولايت و تقدّم پيامبران بر گفتن «بلى» و اينكه اگر آن پيمان از آنها گرفته نمىشد و انسانها به معرفت عيانى خداوند در آنجا نمىرسيدند در اين دنيا هيچ كسى خالق و رازق خويش را نمىشناخت و برخى امور ديگر، به بيان ائمّه عليهم السلام مستند شده است و از آيه شريفه و ساير آيات، بدون بيان ائمّه عليهم السلام قابل استفاده نيست.
1-2) روايات تفسير آيه (فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النّاسَ عَلَيْها)
اين آيه و روايات آن پيشتر در بحث «فطرى بودن معرفت خدا» به تفصيل، مورد بحث و تحقيق قرار گرفت. اگر چه ظاهر آيه شريفه در نگاه بدوى، ارتباطى با عالم ذرّ ندارد، امّا با توجّه به اينكه فطرت به معناى خلقت است و فطرى بودن دين و معرفت به معناى همراه بودن دين و معرفت خدا با خلقت انسان است و چون يكى از مراحل مهم شكلگيرى و خلقت كامل انسان عالم ذرّ است، پس به يقين، مىتوان گفت يكى از جاهايى كه انسان معرفت خدا را در آنجا دريافت كرده، عالم ذرّ است و آن معرفت همراه با شكلگيرى مرحله خاص از خلقت انسان بوده است. به همين
1.۱۱: ج ۱، ص ۲۴۸؛ ۲: ج ۱، ص ۲۴۱؛ ۱۳: ج ۵، ص ۲۳۷