بَطْنِ الْمَرْأَةِ مِنْ فَمِ الْمَرْأَةِ فَيَصِلَانِ إِلَى الرَّحِمِ وَ فِيهَا الرُّوحُ الْقَدِيمَةُ1الْمَنْقُولَةُ فِي أَصْلَابِ الرِّجَالِ وَ أَرْحَامِ النِّسَاءِ فَيَنْفُخَانِ فِيهَا رُوحَ الْحَيَاةِ وَ الْبَقَاءِ... . 2
همانا خداوند متعال وقتى بخواهد نطفهاى را خلق كند و در رحم قرار دهد كه در صلب آدم از آن ميثاق گرفته شده است يا آنچه براى خدا درباره آن بدا رخ داده است، مرد را براى نزديكى، تحريك مىكند و به رحم وحى مىكند كه باب خويش را باز كن تا خلق و قضاى نافذ و قَدَرَم وارد شود. پس رحم باز مىشود و نطفه وارد آن مىشود و چهل روز در آن در تردّد است. بعد چهل روز، به صورت خون بسته مىشود و چهل روز ديگر به صورت قطعه گوشتى مىشود و پس از آن، گوشتى مىشود كه در آن رگهايى به صورت شبكه جريان پيدا كرده است.
آنگاه خداوند دو فرشته تصويرگر مىفرستد كه كارشان تصوير چيزى است كه خدا مىخواهد. پس آنها از ناحيه دهان زن وارد شكم مىشوند و به رحم مىرسند؛ در حالى كه روح قديمى در آنجاست كه در صلبهاى مردان و رحمهاى زنان جارى گرديده است. پس در آن روح حيات و بقا را مىدمند.
امام رضا عليه السلام درحديثى ديگر فراموشى ميثاق را با هنگام تولّد پيوند زده، مىفرمايد:
فَإِذَا أَكْمَلَ اللَّهُ لَهُ الْأَجَلَ بَعَثَ اللَّهُ مَلَكاً فَزَجَرَهُ زَجْرَةً فَيَخْرُجُ وَ قَدْ نَسِيَ الْمِيثَاق. 3
پس آنگاه كه خداى تعالى وقت جنين را در رحم كامل كرد، فرشته را مىفرستد و به او تشرى محكم مىزند و طفل از رحم بيرون مىآيد؛ در حالى كه ميثاق را فراموش كرده است.
در اين احاديث دو نكته اساسى درباره عالم ذرّ وجود دارد:
1.قديم ناميدن روحِ ظاهر به اعتبار آن است كه اين روح همان روح انسانى است كه دو هزار سال پيش از ابدان، خلق شده است و چون از خلقت آن مدّتى طولانى گذشته، از آن به روح قديم تعبير شده است.
2.۱۲: ج ۶، ص ۱۳