گزارشى از جلسات نقد و بررسى كتاب « مكتب در فرآيند تكامل » - صفحه 107

وظيفه‏اش صرفاً بيان حلال و حرام و تفسير قرآن و بيان اعتقادات است. تأكيدى كه قبلاً بر نقش سياسى امام مى‏شد، اكنون بر نقش مذهبى و علمى وى صورت مى‏گرفت.
اين نكته كه شيعيان مى‏دانستند نقش امام بيان معارف دين است، حرف درستى است؛ امّا اينكه تشكيل حكومت عدل جزء وظايف امام نيست، حرف صحيحى نيست. روايات نشان مى‏دهد كه ائمّه نسبت به حكومت كاملاً موضع داشتند و صريحاً حكومت خلفا را نامشروع برمى‏شمردند و آن را يكى از شئون امامت مى‏دانستند. براى مثال، وقتى فردى به امام باقر مراجعه مى‏كند و مى‏گويد حكومت خواسته است كه من عريف قوم خود شوم، چون فرد شناخته شده‏اى در شهر خودم هستم، امام به او مى‏فرمايند كه قبول نكن؛ چون آنها از تو انتظارات خلاف شرع خواهند داشت و اين حكومت غير مشروع است. ۱ فرد ديگرى مى‏گويد من نذر كرده‏ام كه جهاد بروم، الآن چه كار كنم؟ حضرت به او مى‏گويند: با اينها جهاد نرو، امّا چون حفظ مرزهاى اسلامى واجب است، برو و مرزبانى كن. در بحار ج 42، صفحه 44، وقتى درباره ازدواج اميرالمؤمنين عليه السلام با خوله حنفيّه سؤال مى‏شود، امام باقر عليه السلام صريحاً مى‏فرمايند كه اميرالمؤمنين عليه السلام حكومت خلفا را مشروع نمى‏دانست و اميرالمؤمنين از برادر خوله حنفيّه اجازه گرفتند و به عنوان اسير با او رفتار نكردند. اين‏گونه سؤالات نشان مى‏دهد كه حكومت از نظر شيعيان، مشروع نبوده است.
مؤلّف در همين راستا ادّعا مى‏كند كه: «نظريّه عصمت كه اوّلين بار توسط هشام‏بن حكم پيشنهاد شد و مساهمت و مدد شايانى به پذيرفته شدن نظر فوق نمود.» (ص 39) اوّلاً مؤلّف مشخص نكرده كه بر اساس چه مدركى، هشام اوّلين فردى بوده كه چنين نظريّه‏اى داده است. آيا منظور اين است كه عصمت در زمان ائمّه قبلى مطرح نبوده است و شيعيان به عصمت معتقد نبودند؟ شايد منظور

1.رجال كشّى - عقبةبن البشير الاسدى - ص ۲۰۴

صفحه از 112