كرده است. لذا سوره حمد، امّ الكتاب است. اين سوره براى شفاى بيماران اثرى عجيب دارد. (5: ج 89، ص 231) در روايات دارد: اگر بر مرده بخوانيد و زنده شود، تعجّب ندارد (همان: ص 257) يكى از نكات اين سوره، آن است كه در آن، حرف فاء نيست؛ با اينكه در همه سورهها - حتّى سورههاى كوچك مانند سوره توحيد و سوره كوثر - آمده است. در حديث دارد كه جبرئيل در كلامى خطاب به پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله به همين نكته اشاره مىكند. (همان: ص 261) برخى گفتهاند: حرف فاء، اشاره به فناء است و اين سوره، سوره بقاء است نه فناء.
نكته مهم اين است كه نيمى از اين سوره، عزّ ربوبيّت را مىنماياند و نيمى ديگر، ذلّ عبوديّت را. تذكّر به اين نكته، همّ اهمّ و مقصد اتمّ قرآن است كه در آيات ديگر هم به اشكالى ديگر، آمده است:
يا أيّها الناس أنتم الفقراء إلى اللَّه و اللَّه هو الغنيّ الحميد. (فاطر (35) / 15)قل اللّهم مالك الملك تؤتي الملك من تشاء... (آل عمران (3) / 26)بيده ملكوت كلّ شيء. (يس (36) / 83)إنّما أمره إذا أراد شيئا أن يقول له كن فيكون. (يس (36) / 82)
در همين سوره حمد دقّت كنيم؛ كلمه «إيّاك» عظمت خدا را مىرساند، «نعبد» خاكسارى بنده را؛ پس از آن «إيّاك» عظمت حق تعالى، «نستعين» كوچكى بنده را. «اهد» مقصد ذاتى قرآن كه مقام هدايت خداست؛ «نا» كه جنبه مفعوليّت و قابليّت دارد، ذلّت عبد را مىفهماند. و اين، عين واقع است كه خلق در جنب خدا، كوچك و حقير است.
در مورد همين نكته در سوره حمد است كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمود:
خداى عزّوجلّ مىفرمايد: فاتحة الكتاب را ميان خود و بندهام تقسيم كردهام. نيمى از آن براى من است و نيمى براى بنده من، و براى اوست هر چه بخواهد. وقتى بنده مىگويد: «بسم اللَّه الرحمن الرحيم»، خداى عزّوجلّ مىفرمايد: بندهام به اسم من آغاز كرد و حقّ است بر من، كه كارهاى او را تمام كنم و در احوالش به او