بركت دهم. وقتى بنده گفت و دانست كه تمام نعمتهايى كه نزد اوست، از ناحيه من است و بلايايى كه از او دفع مىشود، به لطف من است شما [ملائك] را گواهمىگيرم كه نعمتهاى آخرت را به نعمتهاى دنيايى او مىافزايم و بلاياى آخرت را - مانند بلاياى دنيا، از او دور مىكنم. وقتى گفت: «الرحمن الرحيم»، خداى عزّوجلّ مىفرمايد: بندهام شهادت داد كه منم رحمان و رحيم. شما را گواه مىگيرم كه بهرهاش را از رحمتم فراوان دارم و نصيب او را از عطاى خود، جزيل مىدارم. چون گفت: «مالك يوم الدين»، خداى جلّ جلاله فرمايد: گواهتان مىگيرم همان گونه كه بندهام اعتراف كرد كه منم مالك روز جزا در روز حساب، حسابش را آسان گيرم، حسناتش را قبول كنم و از بديهايش درگذرم. چون گويد: «إيّاك نعبد»، خداى عزوجلّ فرمايد: بندهام راست گفت كه تنها مرا مىپرستد. شما را گواه مىگيرم كه او را بر عبادتش، ثوابى بخشم كه تمام كسانى كه در عبادت من با او مخالفت كردهاند، به حال او غبطه خورند. چون گويد: «إيّاك نستعين»، خداى عزّوجلّ مىفرمايد: فقط از من كمك خواست و فقط به من پناه برد. گواهتان مىگيرم كه او را در كارش، كمك كنم و در دشواريها، به فريادش رسم و در روز سختى، دست او را بگيرم. چون گويد: «اهدنا الصراط المستقيم» تا آخر سوره، خداى عزّوجلّ فرمايد: اين درخواستهاى بنده من است. بندهام هر چه بخواهد، در اختيار اوست. خواسته بندهام را پاسخ مثبت دادهام، آرزويش را به او بخشيدهام و او را از آنچه مىترسيد، ايمن داشتهام. (5: ج 89، ص 226)
3. قرآن، كمال الكلّ فى الكلّ و هدايت براى اهل تقواست.
يكى از وجوه كمالى قرآن، اين است كه همه چيز را در همه چيز، بيان مىكند: در ضمن قصص، اهدافى مانند تعظيم خدا، وعظ و اندرز مردم، تذليل عباد، بيان احكام، كشف از حقايق كائنات دارد. همين گونه در خلال احكام، معارف مىگويد و لابه لاى معارف توحيدى، اسرارى از عالم طبيعت بر ملا مىكند. بشر نمىتواند