داشته باشيم، به ما ضررى نمىرساند. در اينجا به برخى از آراء در اين مورد، اشاره مىكنيم.
سيّد مرتضى معتقد است جهت اعجاز قرآن، «صرفه»۱ است. برخى گفتهاند: جهت اعجاز، حدّ اعلاى فصاحت آن است كه به تنهايى و بدون در نظر گرفتن نظم، خارقالعاده است. برخى از اين گروه، نظم و اسلوب را نيز همراه فصاحت دانستهاند و اين قول قوىتر است.
گروهى گفتهاند: قرآن معجزه است؛ چون اسلوبى خاصّ دارد كه منحصر به خود قرآن است و در كلام عرب نظيرى ندارد.
عدّهاى گفتهاند: تأليف و نظم قرآن، از بشر محال است.
برخى گفتهاند: قرآن معجزه است؛ چون در آن علم به غيب [ اِخبار از غيب ]هست.
گروهى ديگر نيز گفتهاند: قرآن معجزه است؛ از آن جهت كه اختلاف و تناقض در آن وجود ندارد.
قوىترين قول نزد من، قول كسى است كه مىگويد: قرآن معجزهاى خارقالعاده است؛ از آن جهت كه منحصر است در فصاحت اعلاى آن به همراه اين نظم مخصوص؛ نه فقط فصاحت آن يا فقط نظم آن به تنهايى يا جهت صرفه. (31: ص 172 - 173)
قطب راوندى مىنويسد:
متكلّمان در مورد جهت اعجاز قرآن اختلاف كردهاند و هفت وجه گفتهاند:
1. قرآن از آن جهت كه قديم است، معجزه است.
2. قرآن در مرتبهاى از فصاحت خارقالعاده است كه كسى را ياراى معارضه با آن از اين جهت، نيست. (نظر شيخ مفيد)
3. جهت اعجاز قرآن، از حيث معانى صحيح آن است كه از نظر گذشته و با عقل موافق است.
4. اختلال و تناقض از آن زايل شده؛ به وجهى كه در امور عادى مثل آن جريان
1.يعنى خداوند متعال، معارضان قرآن را از آوردن مثل قرآن در فصاحت و بلاغت، باز مىدارد.