اعجاز و تحدّى قرآن از نظر آيت ‏اللَّه ميرزا مهدى اصفهانى - صفحه 57

و به آن نائل نمى‏شود. پس ضرورتاً بايد با حسن ظنّ به پيشينيان، به فهم ايشان اعتماد كند.
همچنين در عصر پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله نيز اين علم، مخصوص اشخاص معدودى از نابغه‏هاى آن زمان بوده است نه براى همه مردم. و براى ما مسلّم نيست كه حتّى در عصر پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله نيز همه مناطق عرب زبان به اين علم آگاهى داشته‏اند؛ با اينكه پذيرش دين اسلام براى همگان - اعمّ از عرب و عجم و براى هر گروه با هر گويشى - تكليف و واجب است. پس فايده‏اى براى چنان معجزه‏اى نيست كه فقط تعداد كمى از يك ملّت واحد، يعنى عرب‏ها، از آن بهره مى‏برند.

4-2) جهت طعن كافران به علوم و معارف قرآن‏

مرحوم ميرزا مهدى اصفهانى، طعن كافران راجع به معارف و علوم قرآن را يكى از دلايل مدّعاى خود مى‏داند؛ مبنى بر اينكه جنبه اعجاز قرآن، علوم و معارف الاهى آن است نه فصاحت و بلاغت آن. ايشان در قسمتى از پاسخ خود به سؤال مربوط به جنبه اعجاز قرآن مى‏نويسد:
معلوم است كه طعن طاعنين، راجع به معارف و علوم و سخنان حكمتى بود كه قرع سمع آنها مى‏كرد نه مسئله فصاحت و بلاغت؛ زيرا رواج فصاحت در عهد رسول بود نه قرون سابقه قديم، و اساطير اوّلين، يعنى كليّه طعن جامعش به صريح آيات اين بود كه اين سخنان سابقين را نشانه نبوّت قرار داده. لهذا قرآن مجيد جدّاً انكار اين فرموده و فرموده سخنانِ قديم نيست؛ بلكه سخنان تازه است؛ يعنى علوم و معارف تازه در قبال علوم و معارف كهنه بشرى آورده.
وى در جاى ديگر - ضمن اشاره به مواردى از جهات تحدّى كلام اللَّه مجيد كه در خود قرآن ذكر شده است - مى‏نويسد:
مخالفان در مقابل اين اوصاف [ كه قرآن از خود ارائه داده است‏] در آن طعن مى‏كردند و اين آيه به خاطر سخن مخالفان نازل شده كه خداى تعالى مى‏فرمايد: «و گفتند اين همان افسانه‏هاى پيشينيان است كه آنها را نگاشته و بر او املاء مى‏شود.» (فرقان (۲۵) / ۵) اين طعن به جهت فصاحت و بلاغت متوجّه

صفحه از 83